عوامل روانشناختی زمینه ساز در بیماریهای قلبی عروقی : یک مطالعه مروری
علی رسولی- دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه خوارزمی
دکتر شهرام محمدخانی- دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی
ماهیت بیماریهای قلبی عروقی
گذار سریع سلامت، تغییرات جمعیتی، فرایند افزایش سن و تغییرات سریع شیوه زندگی همراه با تحولات اقتصادی-اجتماعی منجر به روند رو به افزایش ابتلا، ناتوانی و مرگومیر ناشی از بیماریهای غیر واگیردار از جمله مشکلات قلبیعروقی شده است (ردی، ۲۰۰۲). بیماریهای قلبی عروقی با ۱۷ میلیون مرگ در سال (دیندجوک و همکاران، ۲۰۱۱؛ دکرز و همکاران، ۲۰۱۷) به عنوان مهمترین عامل مرگومیر در جهان معرفی شدهاند (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۱۷؛ رومرو، ۲۰۱۷). بیماریهای قلبی عروقی شامل بیماریهای سیستم عروقی هستند که بر خونرسانی قلب، مغز و نواحی محیطی بدن اثر میگذارند (کاپول، ۲۰۰۹). در این میان بیماری عروق کرونر قلب یکی از شایعترین این دسته از بیماریهاست. این بیماری ناشی از تنگی و انسداد شرایین کرونری است که خون پر از اکسیژن را به قلب میرسانند. عروق خونی به دلیل پلاکهایی که در یک بیماری به نام آترواسکلروز (تصلب شرایین) به وجود میآید تنگ میشوند. انسداد در صورتی رخ میدهد که از پلاکها یا پلاکتهای خون یک لخته ایجاد شود، در شریان گیر کند و مانع جریان خون شود (مندیس، پوسکا و نوروینگ،۲۰۱۱).
شیوع بیماریهای قلبی عروقی
طبق گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از هر ۸۱۲ مورد مرگومیر در ایران ۳۰۳ مورد ناشی از بیماریهای قلبی عروقی است (شفیعی، بابایی و نظری، ۱۳۹۲). در ایران مرگومیر ناشی از این بیماریها در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۵ از ۲۷ درصد به ۳۷ درصد افزایش یافته است (پورقانع و همکاران، ۱۳۹۲). یافتههای دیگر نشان میدهند بیماریهای قلبی عروقی اولین علت مرگومیر در ایران با ۳/۳۹ درصد از کل مرگومیرها میباشند که از این میان ۵/۱۹ درصد مربوط به حمله قلبی، ۳/۹ درصد ناشی از سکته مغزی، ۱/۳ درصد مربوط به فشار خون بالا و باقی آن مربوط به سایر بیماریهای قلبی عروقی است (سماوات و همکاران، ۱۳۹۲؛ به نقل از رضابیگی و همکاران، ۱۳۹۵). در همین راستا بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی، ۳/۴۱ درصد از کل مرگهای سال ۲۰۰۵ در کشور ایران ناشی از بیماری عروق کرونر بوده است و پیشبینی میشود این رقم تا سال ۲۰۳۰ به ۸/۴۴ درصد نیز برسد (نوری سعید و همکاران، ۱۳۹۴).
در بررسی میزان شیوع عوامل خطرساز بیماریهای قلبی عروقی در ایران نتایج نشان داد ۷/۹۶ درصد از افراد ۶۴-۱۵ سال حداقل یک عامل خطر برای ابتلا به این بیماریها داشتند. در این میان ۶/۲۱ درصد از افراد گروه سنی ۴۴-۱۵ سال و ۹/۵۲ درصد افراد در گروه سنی ۶۴-۴۵ سال، حداقل ۳ عامل خطر را در این ارتباط نشان دادند (سماواتی و همکاران، ۱۳۹۲؛ به نقل از رضابیگی و همکاران، ۱۳۹۵).
به طور کلی میتوان گفت بیماریهای قلبی عروقی از اختلالات مزمن در حال پیشرفت در طول زندگی هستند و به طور معمول تا مرحله پیشرفته که زمان رخداد علائم است، شناسایی نمیشوند. اگرچه میزان مرگومیر ناشی از این بیماریها در دهههای اخیر کاهش یافته است، اما همچنان عامل حدود یک سوم مرگومیرها در سنین بالاتر از ۳۵ سال هستند و هر سال باعث مرگ ۱۷ میلیون نفر در جهان میشوند. پیشبینی میشود اگر تا سال ۲۰۲۰ اقدام پیشگیرانه مناسبی صورت نگیرد، این تعداد به ۸/۲۴ میلیون نفر نیز افزایش خواهد یافت (گو و همکاران، ۲۰۱۴).
روانشناسی و بیماریهای قلبی عروقی
بیماریهای قلبی عروقی علاوه بر سلامت جسمی بیماران بر ارتباطات اجتماعی، الگوی زندگی، فضای خانوادگی، شغل و سطح درآمد آنها نیز تأثیرگذار هستند. در همین راستا نتایج نشان میدهد بیماریهای قلبی عروقی تأثیرات آسیبشناختی زیادی بر ابعاد گوناگونی از سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی فرد دارد (هافمن، آدامز و کلانو، ۲۰۱۸؛ مهدوی و منشی، ۱۳۹۵).
ارتباط بین سلامت روانشناختی و بیماریهای قلبی عروقی پیچیده است و این ارتباط میتواند به صورت مستقیم (تاثیر بر سیستم ایمنی بدن) و یا غیر مستقیم (تاثیر بر رفتار) باشد (والی، تامپسون و تیلور، ۲۰۱۴). به همین دلیل بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات قلبیعروقی دامنه وسیعی از درمانهای روانشناختی را به منظور کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و یا رفتارهای ناسازگار (مانند مصرف سیگار و الکل) دریافت میکنند که این امر میتواند به سلامت روانشناختی و قلبیعروقی افراد کمک نماید (والی، تامپسون و تیلور، ۲۰۱۴). تمام درمانهای روانشناختی در این حوزه بر چهار فرض اساسی تاکید دارند. فرض اول این است که بیماریهای قلبی عروقی و همچنین درمانهای پزشکی و جراحی مربوط به این بیماریها، به عنوان یک منبع استرس در نظر گرفته میشوند. فرض دوم این است که ویژگیهای روانشناختی میتوانند در ایجاد و یا تشدید بیماریهای قلبی عروقی نقش داشته باشند. فرض سوم مطرح میکند که مشکلات روانشناختی میتوانند رفتارهای تهدیدکننده سلامت را افزایش دهند و در نهایت نیز فرض چهارم در این مورد است که درمانهای روانشناختی میتوانند چنین رفتارهای ناسازگاری را اصلاح نمایند. این امر میتواند در زمینه پیشگیری و یا درمان مشکلات قلبیعروقی نقش مهمی داشته باشد (والی، تامپسون و تیلور، ۲۰۱۴).
بیماران اغلب به دنبال بیماری عروق کرونر مشکلات متعددی مانند درد، اضطراب، افسردگی، تظاهرات روانی شدید، از بین رفتن امنیت کاری، کاهش فعالیتهای تفریحی، اختلال در روابط بینفردی، اختلال در ایفای نقشهای خانوادگی و در نتیجه سازگاری غیر مؤثر با بیماری را تجربه میکنند (مومنی، رضایی و معینی، ۱۳۹۲؛ زویدرسما، تامبز و دی جانگ، ۲۰۱۱؛ هافمن، آدامز و کلانو، ۲۰۱۸). هر کدام از این پیامدها سبب وخامت بیشتر وضعیت جسمی و روانی فرد میشود که پیامد آن ناتوانی در همه عرصههای زیستی- روانی و اجتماعی خواهد بود (داهال، منون و جیسوریا، ۲۰۱۷). در همین راستا نتایج نشان میدهد عوامل متعددی نظیر اضطراب و افسردگی، استرسهای اجتماعی، تعارض و رفتار خصمانه میتوانند به انقباض نابهنجار کرونری، افزایش انسداد شریان کرونری، بینظمیهای بدخیم ضربان قلب و درنتیجه به ناتوانی قلب منجر شوند (چیدا و استپتو، ۲۰۰۹).
در زمینه تبیین ارتباط بین بیماری و پیامدهای منفی آن که میتواند به وخیم شدن شرایط بیمار منجر شود، یافتهها نشان میدهد مشکلات قلبیعروقی به عنوان یک رویداد استرسزا، بیماران مبتلا را تحت تأثیر قرار میدهند (چانگا، برگرب و راد، ۲۰۰۸). مفهوم استرس به بروز یک حادثه تهدیدآمیز و ارزیابی شناختی شخص از منابع موجود در مقابله با آن حادثه اشاره دارد (تانکی و همکاران، ۲۰۰۸). استرس میتواند باعث توقف کوتاهمدت انتقال جریان خون به قلب شود که در این حالت آنژین صدری ایجاد خواهد شد. همچنین استرس میتواند باعث افزایش فشار خون شود (سارافینو، ۲۰۰۲؛ ترجمه میرزایی و همکاران، ۱۳۹۲). فشار خون علامت آشکار ندارد اما وجود آن نشاندهنده این است که قلب بیشتر از حد معمول کار میکند. فشار خون بالا احتمال تصلب شرایین را بالا میبرد و باعث تنگی و سختی شریانها میشود. این شرایط افزایش خطر لخته شدن خون را در شریان در پی دارد و در نهایت منجر به حمله قلبی میشود (سارافینو، ۲۰۰۲؛ ترجمه میرزایی و همکاران، ۱۳۹۲). در واقع لختهی تشکیل شده میتواند سرخرگ را مسدود کند و اگر این سرخرگ از سرخرگهای کرونری باشد، این انسداد میتواند منجر به حملهی قلبی شود (قاب و همکاران، ۲۰۰۳). به طور کلی استرس میتواند زمینهساز تغییرات ناکارآمد قلبیعروقی شود و فرد را مستعد اینگونه بیماریها کند. نتایج در این زمینه نشان میدهد در خون افرادی که استرس زیادی را تجربه میکنند، سطوح بالایی از پلاکتهای فعال شده و LDL وجود دارد (اکبری، علیلو و اصلان آبادی، ۱۳۸۸).
بیشترین شواهد برای ارتباط بین اختلالهای روانشناختی و مشکلات قلبیعروقی در زمینه وجود افسردگی و پیامدهای منفی آن برای بیماران است (داهال، منون و جیسوریا، ۲۰۱۷؛ رومرو، ۲۰۱۷). نتایج نشان میدهد شیوع نشانههای افسردگی اساسی پس از حمله قلبی، ۲۰/۰ و نشانههای خفیف افسردگی نیز ۷ تا ۳۱ درصد است (تامبز و همکاران، ۲۰۰۶). افسردگی همراه با مشکلات قلبیعروقی میتواند ۵/۱ تا ۲ برابر سایر افراد با پیامدهای وخیم حمله قلبی مانند مرگ و یا حمله مجدد همراه باشد (بارس، شوماخر و هرمان-لینگن، ۲۰۰۴؛ نیکولسون، کوپرو همینگوی، ۲۰۰۶). به طور کلی افسردگی در بیماران با مشکلات قلبیعروقی با بستری طولانی مدت، پیامدهای عملکردی ضعیفتر، مشکلات بیشتر پیش از عمل، کیفیت زندگی وابسته به سلامت ضعیفتر، پیشرفت بیماری انسداد عروق، افزایش میزان بستری مجدد و مرگومیر همراه است (هافمن، آدامز و کلانو، ۲۰۱۸؛ هافمن، ۲۰۱۳).
در تبیین ارتباط افسردگی و وخیم شدن شرایط بیماری نتایج نشان میدهد افسردگی منجر به تحریک خودکار و بیشفعالی محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- فوقکلیه میشود که این امر افزایش تجمع کورتیزول و فقدان تغییرات روزانه در سطوح کورتیزول را در پی دارد (برانوالد، ۲۰۱۲). افزایش کورتیزول اثرات منفی بر پوشش داخلی سرخرگ کرونر گذاشته و نقش مهمی در رشد پلاکتهای خونی بازی میکند (پیتر و همکاران، ۲۰۰۹).
در زمینه اضطراب نیز نتایج نشان میدهد ۳۰ تا ۴۰ درصد افراد مبتلا به مشکلات قلبیعروقی، سطوح بالایی از اضطراب را تجربه میکنند (روئست و همکاران، ۲۰۱۰). اضطراب میتواند به عنوان زمینهساز بروز مشکلات قلبیعروقی و یا به عنوان پیامد این مشکلات وجود داشته باشد (ژانگ و همکاران، ۲۰۱۷). به طور کلی نتایج نشان میدهد اضطراب میتواند منجر به پیشآگهی منفی مانند مرگومیر و یا بازگشت مجدد بیماریهای قلبیعروقی شود (سلانو و همکاران، ۲۰۱۵). مکانیسم تاثیرگذاری اضطراب نیز مانند افسردگی است. در واقع اضطراب نیز باعث افزایش ترشح میزان هورمونهای غدد فوقکلیوی (اغلب اپینفرین) وکورتیزول میشود که همراه با افزایش جریان خون در زمان تنش میتواند سبب آسیب سطح پوششی سرخرگ شود (بام، ۲۰۰۶).
عوامل زمینهساز بیماریهای قلبی عروقی
عوامل زمینهساز به معنای رفتارها یا شرایطی هستند که احتمال ابتلای به یک بیماری را افزایش میدهند. عوامل زمینهساز بروز مشکلات قلبیعروقی را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد. دیدگاه اول به بررسی عوامل زمینهساز ارثی و اکتسابی میپردازد. در این میان عوامل خطر ارثی قابل تغییر نیستند، اما با این حال با تغییر شیوه زندگی و مراقبتهای بهداشتیدرمانی میتوان از میزان تاثیر این عوامل کم کرد. عوامل زمینهساز اکتسابی به نوع فعالیتها و رفتارهایی که افراد در زندگی خود انجام میدهند اشاره دارند. این عوامل با تغییر شیوه زندگی و مراقبت پزشکی قابل حذف یا کنترل هستند.
دیدگاه دوم عوامل زمینهساز بیماری را از جنبه قابل اصلاح و غیرقابل اصلاح بودن بررسی میکند. از جمله عوامل زمینهساز غیرقابل اصلاح در ارتباط با بیماریهای قلبی عروقی میتوان به وجود سابقه خانوادگی در زمینه بیماریهای قلبی عروقی، وجود سابقه خانوادگی در زمینه بیماری فشار خون، دیابت نوع ۲، اختلالهای چربی خون شامل LDL بالا و HDL پایین و افزایش سن اشاره کرد (سموات و همکاران، ۱۳۹۱؛ کولانتونیو و همکاران، ۲۰۱۶؛ باناچ و همکاران، ۲۰۱۶). در زمینه ارتباط بین افزایش سن و مشکلات قلبیعروقی نتایج نشان میدهند با افزایش سن و به ویژه بعد از ۷۵ سالگی تغییرات عمدهای در عملکرد ارگانهای بدن به وقوع میپیوندد (نورت، ۲۰۱۲). این تغییرات باعث سختی، افزایش ضخامت و تنگی عروق میشوند (دلیری و ذاکریمقدم، ۱۳۹۵). از جمله عوامل زمینهساز قابل اصلاح نیز میتوان به مصرف دخانیات، مصرف قرصهای پیشگیری از بارداری، اضافه وزن و چاقی، فشار خون بالا و دیابت، استرس، عدم فعالیت بدنی کافی و تغذیه نامناسب اشاره کرد (سموات و همکاران، ۱۳۹۱؛ گو و همکاران، ۲۰۱۴؛ شافلت و مرز، ۲۰۰۹؛ استوارت، ۲۰۱۷). در زمینه ارتباط عوامل زمینهساز قابل اصلاح با بیماریهای قلبی عروقی مشخص شده است استعمال دخانیات خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر را تا ۸۰ درصد افزایش میدهد (آمبروز و باروا، ۲۰۰۴). همچنین چاقی از عوامل بسیار مهم بیماریهای قلبی عروقی است که با چندین عامل خطر اصلی از جمله دیابت نوع ۲، افزایش فشار و چربی خون ارتباط دارد. چاقی خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب را ۲۵ تا ۵۰ درصد افزایش میدهد (کپول و همکاران، ۲۰۰۹).
نتایج نشان دادهاند شایعترین عامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در ایران استرس روزانه (۷۵/۷۱ درصد) و سپس عدم فعالیت فیزیکی (۷۵/۶۲ درصد) هستند (رضابیگی و همکاران، ۱۳۹۵). همچنین نتایج نشان دادهاند ویژگی شخصیتی نوروزگرایی و سبک مقابله اجتنابی نیز میتوانند با افزایش میزان این بیماریها همراه باشند (خانجانی، فاروقی و یعقوبی، ۱۳۸۹).
لازم به ذکر است هر چند وجود یک یا چند عامل زمینهساز در یک فرد لزوماً به معنای ابتلا به بیماری قلبیعروقی نیست و همچنین کنترل یک عامل خطر به معنای عدم ابتلای به این بیماریها نمیباشد، اما کنترل عوامل زمینهساز میتواند خطر بیماری را به حداقل برساند و سرعت پیشرفت بیماری و عوارض آن را کنترل کند (چیوو، ۲۰۰۸؛ جاستین تورک و حاکیم، ۲۰۱۳).
پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی
طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی (۲۰۱۶) به طور تقریبی ۷۵ درصد از موارد ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی قابل پیشگیری هستند. در این زمینه نتایج نشان میدهد رژیم غذایی بیشترین تاثیر را بر عوامل زمینهساز قابل کنترل از جمله چربی خون بالا، فشار خون بالا، چاقی و دیابت دارد (اردمن، ۲۰۰۰). همچنین تغییر سبک زندگی از غیرفعال به فعال نیز خطر بیماری عروق کرونر را تا ۳۰ کاهش میدهد (کپول و همکاران، ۲۰۰۹). در همین راستا سازمان بهداشت جهانی برای پیشگیری از این دسته از بیماریها، حداقل ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی با شدت متوسط در اغلب روزهای هفته را توصیه میکند (گروندی و همکاران، ۲۰۰۵). نتایج مطالعات انجام شده در ایران نیز نشاندهنده تاثیر مناسب آموزش سبک زندگی سازگار بر میزان کلسترول خون، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و نیز مصرف سیگار بوده است (رحمتی، غفارپسند و غلامی، ۱۳۹۳). به طور کلی میتوان گفت ۸۰ تا ۹۰ درصد مرگهای زودرس ناشی از بیماریهای قلبی عروقی با اصلاح سبک زندگی قابل پیشگیری هستند (کپول و همکاران، ۲۰۰۹).
نتیجهگیری
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان گفت بیماریهای قلبی عروقی به عنوان مهمترین عامل مرگومیر در دنیا و در ایران با زمینههای مختلف روانشناختی از جمله استرس، افسردگی، اضطراب و ویژگیهای شخصیتی مانند نوروزگرایی در ارتباط هستند. مؤلفههای روانشناختی میتوانند به عنوان عوامل زمینهساز و همچنین به عنوان پیامدهای بیماریهای قلبی عروقی در نظر گرفته شوند. همچنین مشخص شد فرایندهای روانشناختی هم به صورت مستقیم (تاثیر بر فرایندهای فیزیولوژیکی) و هم به صورت غیر مستقیم (تاثیر بر رفتار و سبک زندگی) با این دسته از بیماریها در ارتباط هستند. مدیریت این فرایندهای روانشناختی میتواند در کاهش زمینههای ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و همچنین کاهش پیامدها و پیشآگهی منفی آنها مؤثر واقع شود. در پایان میتوان گفت موارد ذکر شده و نتایج پژوهشهای مختلف نشان از نقش روانشناسی در پیشگیری، درمان و کاهش آثار مشکلات قلبیعروقی به عنوان بزرگترین مشکل سلامتی در جهان است.
نظرات بسته شده است.