اعتماد به نفس در کودکان
اعتماد به نفس در کودکان
پرستو امیری
دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه خوارزمی
اگر از هر پدر و مادری در مورد آرزویش برای فرزندش بپرسید، جوابی که با احتمال بالا خواهید شنید این است که: «میخواهم فرزندم شاد باشد» بخش عمدهای از شاد بودن، اعتمادبهنفس است. ما میخواهیم که کودکمان درباره خودش احساس خوبی داشته باشد. اما اعتمادبهنفس به چه معناست؟
اعتمادبهنفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا، باکفایت، دوستداشتنی و منحصربهفرد. به تعبیر دیگر اعتمادبهنفس یعنی آن احساس و شناختی که از تواناییها و محدودیتهای بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتی که اعتمادبهنفس و خودباوری خود را بر اساس آنکه و آنچه، بهراستی هستید و نه بر اساس موفقیتها و دستیابیها یا شکستها و ناکامیهای خود بنا میکنید، چیزی را در خود خلق مینمایید که هیچکس و هیچچیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت. حال با توجه به مفاهیم بالا میتوان گفت که اعتمادبهنفس واقعی همواره در درون خود شما تولید میشود نه از بیرون.
اهمیت داشتن اعتمادبهنفس
اعتمادبهنفس از این جهت اهمیت دارد که فرد خود را شایسته دوست داشته شدن از طرف دیگران میبیند و برای خود ارزش قائل میشود که به او اهمیت بدهند. این احساس به او کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد. کسانی که اعتمادبهنفس بالایی دارند، نسبت به نقاط ضعف خود دیدگاه واقعی دارند، راحتتر با موقعیتهای مختلف زندگی کنار میآیند، درعینحال که نقاط قوت خود را ارزشمند میدانند و به آنها بها میدهند سعی میکنند که ضعفهای خود را جبران کنند. اعتمادبهنفس هر فرد، بر روی کیفیت زندگی او تأثیر بسزایی دارد و چگونگی احساس هر کس نسبت به خود، بر نحوه زندگیاش اثر میگذارد. افرادی که احساس میکنند ازنظر دیگران دوستداشتنی و دلنشین هستند، قطعاً روابط اجتماعی بهتری دارند، در مواقع نیاز به دوستان و خانواده کمک و حمایت میرسانند و همین حمایت از دیگران، آنها را به این باور میرساند که میتوانند مشکلات را از سر راه بردارند و اهدافشان را تحقق بخشند. آنها میتوانند مهارتهای اجتماعی را بهتر کسب کنند و رابطه خوبی با همسالان و جامعه برقرار میکنند. در محیطهای اجتماعی و خانوادگی و در روبرو شدن با مسائل مختلف انطباق بیشتری دارند.
ویژگیهای افراد دارای اعتمادبهنفس بالا:
- استقلال عمل: افراد برخوردار از اعتمادبهنفس، در اعمال خویش مستقل عمل میکنند و از وابستگیهای نابجا به دیگران دوری میجویند، برای انجام کارهای فردی و اجتماعی به تواناییهای خود تکیه میکنند و با توجه به استعدادهای خویش، وارد میدان عمل میگردند. این بدان معنی نیست که فرد از مشارکت و مشاوره با دیگران دوری میکند، بلکه درعینحال همفکری و مشارکت، استقلال خویش را حفظ مینماید.
- مسؤولیت پذیری: فرد دارای اعتمادبهنفس، مسؤولیت خود را با اطمینان کامل میپذیرد و از هرگونه ضعف و سستی دوری میجوید و تلاش میکند تا وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوبی انجام دهد.
- پیشرفت گرایی: انسان مثبتگرا و دارای اعتمادبهنفس، درصدد پیشرفت و افزایش قابلیتها و تواناییهای خویش است و برای رسیدن به جایگاه برتر، تلاش و کوشش میکند و جدیت و سختکوشی به خرج میدهد.
- پذیرش ناکامیها: آگاهی از محدودیتها و واقعیتهای موجود میتواند تصویری واقعبینانه به انسان ارائه نماید، اگرچه با شناخت تواناییها میتوان موفقیتهای بیشتری داشت، اما قبول شکست و ناکامی به عنوان یک واقعیت در زندگی، به کسب تجربه کمک میکند تا احتمال پیروزی در کوششهای بعدی بیشتر شود.
- ابراز وجود و قاطعیت داشتن: به معنای احترام به خود و دیگران در تمامی زمینهها. کسانی که وابستگی نادرست به دیگران دارند، نمیتوانند به بیبرنامگیها، به فشارهای دیگران و نمونههایی از این قبیل «نه» بگویند.
- یکپارچگی و هماهنگی: یعنی رفتارهای ما باهدفها و آرزوهایمان باهم هماهنگ بوده و در تضاد نباشند. بدین معنی که اگر توقع پیروزی داریم برای آن تلاش کنیم. پس برای رسیدن به هدف کسب موفقیت؛ باید رفتار مربوطهاش یعنی تلاش را انتخاب کرد که با آن هماهنگ است. اما اگر یک رفتار ناهماهنگ با کسب موفقیت را دنبال کنیم (مثلاً انتقاد دائم از خود) مسلماً کاهنده اعتمادبهنفس خواهد بود. چون تضاد در رفتار و هدفمان آبرویمان را (حداقل پیش خودمان) از بین میبرد و کمتر به خود اعتماد میکنیم.
ویژگیهای کودکان دارای اعتمادبهنفس
اعتمادبهنفس زره و سلاح کودک در مقابله با دنیای خارج و دستوپنجه نرم کردن او با مسائل و مشکلات آن است. کودکانی که احساس خوبی نسبت به خود دارند، در برخورد و مبارزه با تعارضات و فشارهای منفی موفقترند. آنها به سهولت لبخند زده و از زندگی لذت میبرند. این کودکان واقعگرا و خوشبین هستند و از تعامل با دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی لذت میبرند و در نهادهای اجتماعی به دنبال کسب استقلال هستند. مشتاق یافتن علائق جدید میباشند و هنگام رقابت و برخورد با مسائل، به دنبال یافتن راهحل هستند. چنین کودکانی ناخشنودیشان را بدون تحقیر خود یا دیگران اعلام میدارند و بهجای اینکه بگویند: «من یک کودنم» میگویند: «من این را نمیفهمم» و نقاط قوت و ضعف خود را شناخته، آنها میپذیرند. در اینگونه کودکان، حس خوشبینی غالب است.
ویژگیهای کودکان فاقد اعتمادبهنفس
کودکانی که اعتمادبهنفس کمتری دارند، مقابله با مسائل و مشکلات، منبع اصلی و عظیم اضطراب و ناکامی آنهاست. کودکانی که تصویر خوشایندی از خود ندارند و خود را ضعیف و ناتوان میپندارند و اوقات سختی در رویارویی با مسائل و مشکلات خواهند داشت. اگر آنان اسیر افکار خود انتقادی مانند «من خوب نیستم» یا «من نمیتوانم هیچ کاری را درست انجام دهم» شوند، یقیناً به افرادی مطیع، منفعل، منزوی و یا افسرده تبدیل خواهند شد و بهمحض مواجهه با مسئلهای جدید، پاسخ آنها بهسرعت «نمیتوانم» است. او تحمل ناکامی را ندارد و بهسادگی عقبنشینی میکند؛ منتظر است کسی به او کمک کند و کارش را انجام دهد. اینگونه کودکان موانع و شکستهای موقتی و زودگذر را به عنوان شرایطی غیرقابلتحمل، سخت و دائمی تلقی میکنند و این به معنای غلبه حس بدبینی و بدی مطلق است.
منبع: کتاب پنج مهارت که باید به فرزندانمان بیاموزیم- پرستو امیری-حبیبه برزگر- انتشارات آثار فاخر