حساسیت انزجاری: عامل آسیبپذیری اختلال وسواسی – اجباری
عامل آسیب پذیری مهمی که در سالهای اخیر در سبب شناسی اختلال OCD به چشم میخورد، حساسیت انزجاری است. انزجار یک هیجان ناهمگون است و در پاسخ به انواع اعمال و مواد، اعم از مدفوع، استفراغ، زنای با محارم، پورنوگرافی، دزدی و سرقت فراخوانده میشود (تیبور، لیبرمن و گریس کویشیس، ۲۰۰۹). پژوهشگران هیجان، انزجار را به عنوان یکی از هیجانات پایه انسان تشخیص دادهاند (تام کینز و مککارتر، ۱۹۶۴؛ به نقل از تیبور و همکاران، ۲۰۰۹). انزجار دارای چندین مؤلفه است این مؤلفهها شامل؛ یک تظاهر چهرهای فراگیر و متناسب با فرهنگ (اکمن و فریسن، ۱۹۷۵)، پاسخ فیزیولوژیکی شامل تهوع و استفراغ (روزین و فالون، ۱۹۸۷)، افزایش ترشح بزاق (آنگیال، ۱۹۴۱) و فعالسازی سیستم عصبی خودکار (زاجونک و مکاینتوش، ۱۹۹۲) است (به نقل از تیبور و همکاران، ۲۰۰۹).
نظریه های سنتی در مورد کارکرد انزجار، بر تماس دهانی با مواد مضر و ناخوشایند تمرکز داشتند (اکمن و فریسن،۱۹۷۵؛ روزین و فالون، ۱۹۸۷). برای مثال، داروین (۱۸۷۳) انزجار را برای اشاره به چیزی تنفرآمیز که اولاً در رابطه با حس چشایی به عنوان واقعیت درک شده یا بهروشنی تصور شده و ثانیاً به هر چیزی که بهواسطه حس بویایی، لامسه و حتی بینایی موجب احساس مشابه میشود، تعریف میکرد. همینطور، انگیال (۱۹۴۱) در یکی از ملاحظات اولیه از انزجار، پیشنهاد داد که انزجار در برابر تهدید خوردن مواد خاصی شامل مواد زائد بدن انسان و دیگر حیوانات هدایت میشود (به نقل از تیبور و همکاران، ۲۰۰۹).
انزجار پایه ای تکاملی دارد، ولی محتوای آن برحسب فرهنگ شکل میگیرد (دیجانگ، اویرولد و مادلون[۱]، ۲۰۱۱). این هیجان در محافظت از افراد در برابر منابعی که به طور بالقوه آسیبرسان هستند، مثل مواد خوراکی سمی و یا آلودگیها نقش مهمی برعهده دارد. همچنین، انزجار در روابط بین فردی و تصمیمات اخلاقی نیز تأثیرات قابلتوجهی دارد (روزین و فالون، ۱۹۸۷). بهاینترتیب، پاسخهای انزجاری به عنوان یک «سیستم محافظتکننده رفتاری[۲]» به اجتناب رفتاری و دوری از اشیا و موقعیتهای انزجار کننده منجر میشوند (اسکالر و دانکن، ۲۰۰۷). با این وجود، شواهد نشان میدهد که انزجار مفرط با افزایش آسیب پذیری برای انواع مختلف اختلالات روانی رابطه دارد (فیلیپس، سنیور، فهی و دیوید، ۱۹۹۸). به ویژه، انزجار بر رشد و ماندگاری هراس خاص (دیجانگ، پیترز و واندرهالن، ۲۰۰۲) و اختلال وسواسی – اجباری (برل و فیلیپس، ۲۰۰۶) تأثیرگذار است. همچنین انزجار به عنوان پیشبین رفتارهای شستشو و وارسی در نمونههای غیر بالینی گزارش شده است (مانکینی، گراگنانی و دی اولمپیو، ۲۰۰۱؛ نیکولسون و بارنس – هولمز، ۲۰۱۲؛ آلاتانجی، ۲۰۱۰؛ آلاتانجی و همکاران، ۲۰۰۴). این یافته بیانگر این است انزجار میتواند در شکلگیری و تداوم علائم OCD دخیل باشد (آلاتانجی و همکاران، ۲۰۰۴). به عنوان مثال در مطالعهای که با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد؛ یافتهها حاکی از روابط خطی بین انزجار بالا و ترس از آلودگی در OCD است (مورتز و مککی، ۲۰۰۸). این یافتهها همسو با یافتههای پیشین در این زمینه هم در نمونه بالینی و هم نمونه غیر بالینی است (مثل: آلاتانجی، ۲۰۱۰). همچنین مطالعات کیسلر و همکاران، (۲۰۰۸)، تسائو و مک کی، (۲۰۰۴) و کیسلر و همکاران، (۲۰۱۰)، رابطه مثبت و معنیداری بین حساسیت انزجاری و OCD نشان دادند.
از سویی، هیجان انزجار همانند اضطراب شامل مؤلفههای «حالتی» و «صفتی» است (وودی و تولین، ۲۰۰۲). در این راستا، «انزجار حالتی» بهصورت بیزاری در طی مواجهه با محرکهای مرتبط با انزجار تعریف میشود. درحالیکه «انزجار صفتی» بیانگر تفاوتهای فردی پایدار در گرایش به ارائه پاسخ انزجار حالتی به محرکهای منزجرکننده است (آلاتانجی و همکاران،۲۰۰۵). این تفاوتهای فردی پایدار در قالب سازهای به نام حساسیت انزجاری مفهوم سازی میشوند (هیت، مککوالی و روزین، ۱۹۹۴). حساسیت انزجاری به عنوان استعداد تجربه انزجار در پاسخ به طیف وسیعی از محرکهای بیزارکننده تعریف میشود (دیجانگ و میرکلبچ، ۱۹۹۸).
برخی مطالعات در حوزه سببشناسی اختلال OCD، بر نقش انزجار و تمایل ذاتی افراد برای تجربه انزجار تأکید میکنند (دیوید و همکاران، ۲۰۰۹؛ آلاتانجی، ساوچاک، لوهر و دی جانگ، ۲۰۰۴؛ آلاتانجی، ویلیامز، لوهر و ساوچاک، ۲۰۰۵؛ اسکینل، استارک، والتر و ویتال، ۲۰۰۳). از سویی مطالعات همبستگی رابطه مثبتی بین انزجار و تشریفات وسواسی در OCD گزارش کردهاند (کاگل، لی، هارویتز، وولیتزکای – تیلور و تلچ، ۲۰۰۸؛ دیوید و همکاران، ۲۰۰۹؛ آلاتانجی، ۲۰۱۰؛ آلاتانجی و همکاران، ۲۰۰۵؛ ساوچاک، آلاتانجی و دی جانگ، ۲۰۰۶؛ اسکینل و همکاران، ۲۰۰۳؛ تولین، وودز و آبراموویتز، ۲۰۰۶).
مؤلفههای انزجار
تشخیص اینکه انزجار در اشیاء و اعمال فراتر از غذا به کار میرود (به عنوان مثال، جسد مرده، زنای با محارم، تجاوزات اخلاقی)، باعث شده است که برخی از نظریهپردازان نشان دهند که این هیجان بیش از عملکرد کلی حفاظت و حفظ خود بکار میرود (به عنوان مثال، میلر، ۲۰۰۴). این درحالیکه دیگران بسط عملکرد انزجار را در درون قلمروهای متمایز چندگانه فرض کردهاند. ناهمگنی محرکهای برانگیزاننده انزجار منجر به طبقهبندیهای مختلفی از این محرکها بر اساس دیدگاههای نظری مختلف شده است. به عنوان مثال روزین و فالون (۱۹۸۷) در ابتدا محرکهای فراوان برانگیزاننده انزجار را در این حوزهها ادغام کردند: حیوانی، فساد و پوسیدگی، فاصله از انسانها، ناهنجاری و مدفوع. سپس در این سیستم طبقهبندی، توسط روزین و همکاران (۲۰۰۰) بازنگریای صورت گرفت که منجر به مقولههای وسیعتری از انزجار شد که در نهایت در میان مدلهای پیشنهاد شده از انزجار، بهترین مدل توسط روزین و همکاران گسترشیافته است (هیت و همکاران، ۱۹۹۴؛ روزین، هیت و مککوالی، ۲۰۰۰). بعد از ارزیابی فراخوانهای متنوع از انزجار، روزین و همکاران (۲۰۰۰) نتیجه گرفتند که کارکردهای این هیجان در چهار قلمرو جداگانه قرار دارد:
۱) انزجار مرکزی: [۳] محرکهای انزجار مرکزی با ادراک واقعی یا تصوری تهدید، بهواسطه جذب دهانی و احساس نفرت و حالبههمخوردگی مشخص میشوند. غذاها (مثل شیر فاسد)، تولیدات زائد بدنی (مثل مدفوع) و حیوانات کوچک بخصوص آنهایی که مرتبط با زبالهها و زائدات هستند (مثل موش و سوسک) در این مقوله طبقهبندی میشوند (روزین و همکاران، ۲۰۰۰). همواره پژوهشهای مرتبط با حساسیت انزجاری، حوزه انزجار از غذاهای فاسد را در آسیبشناسی روانی مهم تلقی کرده اند و گزارش کرده اند که انزجاری که بر پایهٔ هیجانات مرتبط با غذاست نقش کلیدی را در مدل اجتناب از بیماری ایفا میکند که مرتبط با طیف وسیعی از اختلالات روانی است (فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۸). به عنوان مثال آلاتانجی، آریندل و لوهر (۲۰۰۵) گزارش کردند که انزجار مرکزی میتواند همانند یک ریسک فاکتور اختصاصی برای OCD عمل کند. همچنین، مطالعه تروپ، پاتال و سیموندز (۲۰۰۳) نیز انزجار مرکزی را به عنوان مهمترین پیشبین وسواس در نظر میگیرند.
۲) انزجار یادآور حیوان: این انزجار نیز که جز پیشبینهای قدرتمند وسواس به شمار میرود، انزجار از محرکهایی است که ماهیت حیوانی جسم انسان را یادآوری میکند و عموماً عناصری را در برمیگیرد که حاوی محتوایی مرتبط با مرگ و جراحتهایی است که در آن قالب بدنی متلاشی میشود. ازآنجاییکه این مؤلفه انزجاری به طور وسیعی طرحوارههای «خطر» را بازنمایی میکند، میتواند در آسیبشناسی اختلالات روانی و به طور اختصاصی اختلالات مرتبط با اضطراب دخیل باشد (کندال، ۱۹۸۵).
۳) انزجار بین فردی: کارکرد این قلمرو محافظت بدن و مقام اجتماعی است و بهواسطه ارتباط با افرادی که ناشناس، بیمار، آلوده، ژولیده و نامرتب و یا پایبند به اصول اخلاقی نیستند، برانگیخته میشود.
۴) انزجار اخلاقی: کارکرد این نیز قلمرو محافظت از مقام اجتماعی است و در واکنش به بخشی از انحرافات اخلاقی فراخوانده میشود که بهآسانی فاش میکند که یک فرد به لحاظ اخلاقی بیمار، هرزه و بهطورکلی فاقد انگیزههای بهنجار آدمی است.
پژوهشهای تجربی اخیر، شواهد حمایتکنندهای برای تمایز ایجاد شده در سیستم طبقهبندی انزجار روزین و همکاران (۲۰۰۰) فراهم آوردهاند. به عنوان مثال سیمپسون، کارتر، آنتونی و اورتون (۲۰۰۶) گزارش کردند که پاسخهای انزجار به تصاویر محرکهای انزجار مرکزی در طی زمان ضعیفتر میشود؛ در حالی که پاسخ به محرکهای انزجار اجتماعی – اخلاقی در طی زمان تشدید میشود. مردان و زنان سطوح مشابهی از انزجار را نسبت به محرکهای انزجار اجتماعی – اخلاقی نشان میدهند؛ این در حالی است که زنان در مقایسه با مردان سطوح بالایی از انزجار مرکزی را تجربه میکنند. علاوه بر این، مطالعه با استفاده از رویکرد تحلیل خوشهای متراکم شونده سلسلهمراتبی (مارزیلیر و دیوی، ۲۰۰۷) سه خوشه متمایز را آشکار کرده است: ۱) آیتمهای غیر انزجاری یا نامرتبط با انزجار، ۲) آیتمهای انزجار «اولیه» که شامل طیف وسیعی از آیتمهای مرتبط با انزجار است که بهواسطه توانایی آنها در فراخواندن ترس از جذب دهانی و ترس از ریشههای حیوانی جسم آدمی شناخته میشود و ۳) انزجارهای «پیچیده» که در برگیرنده عمده فعالیتها و رفتارهایی است که به لحاظ اخلاقی و اجتماعی غیر قابل پذیرش هستند. در مجموع این یافتهها، پیشنهاد میکنند که انواع مختلفی از انزجار توسط مقولههای متفاوتی از محرکها فعال میشوند.
نقش بارز انزجار یادآور حیوان و انزجار مرکزی در افزایش آسیبپذیری اختلالات روانی را میتوان بهواسطه مدل دومرحلهای انزجار روزین تبیین کرد. روزین و همکاران (۲۰۰۰) استدلال میکنند که انزجار به عنوان یک مکانیسم دفاعی، عمدتاً از آلودگی بدن بهوسیله مواد سمی و عوامل بیماریزایی که در محیط وجود دارند، جلوگیری میکند. این نوع انزجار، همان انزجار مرکزی است. این مکانیسم گسترش مییابد و محرکها و رفتارهایی را در برمیگیرد که یادآور طبیعت حیوانی جسم انسان است؛ بنابراین مردم تنها از مصرف مواد منزجرکننده، منزجر نمیشوند بلکه علاوه بر این، آنها به داشتن انزجار از محرکهایی که یادآور شباهت بین انسان و حیوانات است، گرایش دارند. ریشه این انزجار میتواند در این باشد که غالب مردم دوست ندارند ابعاد حیوانی جسم آدمی را بپذیرند. به عبارتی آنها نمیخواهند به یاد داشته باشند که موجودی از گوشت و خون هستند و روزی خواهند مرد.
پژوهشهای پیشین از جمله مطالعه برل و همکاران (۲۰۱۲)، کیسلر و همکاران (۲۰۱۰) و آلاتانجی و همکاران (۲۰۱۱) رابطه مثبت و معنی داری بین هیجان ذهنی از انزجار و جنبه های مختلف OCD را با موفقیت نشان داده اند. همچنین، برای رابطه انزجار و وسواس (متمرکز بر سایر ابعاد وسواس مثل نظم و ترتیب) مطالعه داگلاس (۱۹۶۶) به نقل از برگر و آناکی، (۲۰۱۴) را میتوان نام برد.
ارتباط انزجار به اختلال وسواسی–اجباری محدود نمیشود بلکه یافته ها نشان میدهد که حساسیت انزجاری عامل خطری برای رشد اختلالات اضطرابی و بخصوص هراس خاص است. پژوهشهای تجربی متعددی رابطه مثبت بین حساسیت انزجاری و هراس خاص از جمله ترس حیوان و ترس خون– تزریق – جراحت را تأیید میکنند. میزان بالایی حساسیت انزجاری در میان افراد مبتلا به ترس حیوان (آلاتانجی، ۲۰۰۶) و ترس خون – تزریق– جراحت (موریس، مرچلباخ، اسمیت و تیرنی،۱۹۹۹) گزارش شده است. احتمال دارد افراد مبتلا به این هراسها، محرک برانگیزاننده هراس خود را بهصورت تهدیدهای در شرف وقوع ادراک میکنند، از سویی آنها انتظار دارند که دشواری زیادی در مقابله با پیامدهای آزاردهنده این محرکها داشته باشند (ریسکیند، ۱۹۹۷). برای این افراد مبتلا به هراس خاص، پیشبینی تجربه انزجار شدید، با نقصی ادراک شده در مدیریت این واکنشهای انزجاری جفت میشود و در نهایت به اجتناب از موقعیتهای برانگیزاننده این واکنشها ختم شود.
افرادی که ترس بیشتری از آلودگی دارند در اندازهگیریهایی که ناتوانی در تحمل انزجار را ارزیابی میکند، نسبت به افرادی که ترس کمتری از آلودگی دارند، نمرات بالاتری را به دست آورند (آلاتانجی و همکاران، ۲۰۰۴). هم چنین افرادی که ترس بیشتری از آلودگی دارند، اجتناب رفتاری بیشتری از محرکهای منزجرکننده نشان میدهند (تسائو و مککی، ۲۰۰۴). در مجموع رابطه بین حساسیت انزجاری و ترس از آلودگی ممکن است به علت چند ویژگی مشترک مهم شامل ۱) راهاندازهای خاص مثل تهدید مربوط به بیماری بالقوه ۲) هدف انگیزشی اساسی مثل نگهداری از تمامیت فیزیکی ۳) واکنشهای رفتاری متعاقب آن مثل افزایش اجتناب و ۴) اثر منفی مرتبط مثل اضطراب باشد.
[۱]. Overveld & Madelon
[۲]. behavioral immune system
[۳]. core disgust