همه آنچه باید درباره روان درمانی بدانیم
الیاس اکبری – کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
دکتر شهرام محمدخانی- دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی
روان درمانی چیست؟
ردپای درمان مشکلات روانی انسان و به دنبال آن روان درمانی را میتوان تا گذشتههای دور ردیابی کرد. بهعبارتی، اگر روان درمانی را فعالیتی در نظر بگیریم که از طریق آن یک فرد (با صلاحیت) با استفاده از ابزارهای روانشناختی مشکلات و بیماریهای فرد دیگر را درمان میکند، میتوان گفت که تاریخچه رواندرمانی به درازای تاریخچه بشریت است. هرچند روان درمانی به معنای امروزی آن وجود نداشت، همواره از همان آغاز خانواده، ریش سفیدان محل و مراجع مذهبی منبعی برای حل مشکلات فردی و حتی بعدها مشکلات زناشویی در نظر گرفته میشدند. به دنبال آن هیپنوتیزم، انرژی درمانی، درمانهای اخلاقی ظهور کردند. در دورهای از تاریخ تصور میشد که «بیماری ذهن بیماری مغز است»، بر همین اساس برای درمان بیماریهای ذهن بر عوامل بیولوژیکی تمرکز شد. در قرن نوزدهم روانشناسی تجربی توسط فیزیولوژیست نامی آلمانی ویلهلم وونت با نخستین آزمایش روانشناسی در سال 1879 ظهور کرد. سپس مکاتب روانشناسی از قبیل روانتحلیلی، رفتارگرایی، شناختی و… رویکردهای یکپارچهنگر ظهور کردند. بنابراین، هرچند روان درمانی بهمعنای امروزی آن به فروید برمیگردد ولی با نگاه دقیقتر به تاریخچه بشریت میبینیم که انسانها از همان آغاز با توسل جستن به منابع گوناگون دنبال حل مشکلات روانشناختیشان بودهاند.
بر پایه تعریف، روان درمانی به معنای اختصاص دادن زمان برای تشخیص و درمان مشکلات روانی یا هیجانی به همراه یک فرد آموزشدیده روانشناس و مشاور است. بهعبارت دقیقتر، رواندرمانی کاربرد آگاهانه و عمدی روشهای بالینی و مواضع بین فردی به دست آمده از اصول روانشناختی اثبات شده است که هدف آن کمک به افراد است تا رفتارها، شناختها، هیجانها و دیگر ویژگیهای شخصی خود را در مسیری که شرکتکنندگان در درمان آن را مطلوب میدانند تغییر دهند (پروچسکا و نورکراس، 2007).
روان درمانی دارای بیش از ۴۰۰ رویکرد درمانی گوناگون از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان آدلری، گشتالتی، راجرزی، درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، درمان روانپویشی، طرحواره درمانی، درمان فراشناختی، درمان هیجانمحور و… یا ترکیبی از رویکردهای گوناگون است. هر کدام از این رویکردهای درمانی بسته به پایبندی آنها به نظریههای آسیبشناسی و شخصیت از تکنیکهای مختلفی برای کمک به افراد استفاده میکنند یا بر پیامدهای مختلفی تمرکز میکنند. برای نمونه، درمان شناختی ریشۀ مشکلات روانشناختی را تحریفهای شناختی یا سوگیریهای شناختی (خطای فکر) در نحوۀ ارزیابی افراد از موقعیت میداند و بر همین اساس بر شناسایی و به چالش کشیدن تحریفهای شناختی و الگوهای تفکر غیرمنطقی تمرکز میکند در حالی که هدف درمان روانپویشی شناسایی تعارضات ناهشیار یا خاطرات سرکوبشده است. برخی از رویکردهای درمانی برای درمان موقعیتهای خاصی طراحی شدهاند از قبیل رفتار درمانی دیالکتیکی برای درمان اختلال شخصیت مرزی میتوان برای درمان دیگر اختلالات یا چالشها نیز به کار برد. رابطۀ بین متخصص سلامت روان و بیمار اصل مهم همۀ درمانها محسوب میشود. همچنین، با وجود تفاوتهای نظری و عملی رویکردهای گوناگون، برخی از ویژگیها از قبیل انتظارات مثبت، رابطه درمانی، اثر هاوتون، شفابخشی، محیطی آرام، همدلی، اعتباربخشی به مراجع و هیجانهای او و… جز عوامل مشترک درمانها محسوب میشوند.
تصمیمگیری برای مراجعه به روان درمانی (آیا برای حل مسائل شخصی و یا بین فردی نیاز است به درمان مراجعه کنیم؟)
با وجود شیوع بالای انواع مشکلات فردی و بینفردی از خفیف تا بسیار شدید تصمیمگیری برای شرکت در جلسات رواندرمانی برای بسیاری از افراد امری بسیار چالشبرانگیز است. برخیها تصور میکنند که مراجعه به روانشناس یا استفاده از خدمات رواندرمانی بهمعنای این است که آنها «دیوانه» هستند، در حالی که برخیها از گفتن درونیترین مسائل خودشان با فردی غریبه خجالت میکشند. درواقع، بسیاری از افراد معتقدند که استفاده از خدمات روانشناسی بدین معناست که آنها آدمهای ضعیفی هستند و به خاطر ترس از برچسب دیوانه، بیمار روانی و… آماده نیستند بار سنگین مشکلاتی را که ممکن است از دوران کودکی با خود حمل کردهاند بر زمین بگذارند و گامهایی را به سمت تعالی و رشد بردارند. این افکار بهویژه برای افرادی که با مشکلات مربوط به افسردگی، اضطراب یا دیگر مسائل سلامت روان مبارزه میکنند غیرمعمول نیستند، بسیاری از افرادی که دیر به درمان مراجعه میکنند بیان میکنند که ترس آنها از درمان بیپایه و اساس بوده یا هماکنون از بین رفته است. در واقع، اصل بر این است که استفاده از خدمات روانشناسی و مشاوره یک نوع مهارت و توانمندی است نه یک ضعف. بااینحال، استفاده از خدمات رواندرمانی نیازمند تعهد است. بهعبارت دیگر، فردی که تصمیم به استفاده از خدمات رواندرمانی میگیرد، باید برای بهرهمندی بیشتر و بهتر از مزایای آن بتواند بهطور منظم و فعالانه در جلسات درمانی شرکت کند. در همین راستا پیدا کردن یک فرد متخصص و صلاحیتدار نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.
چگونه میتوان یک روان درمانگر مناسب پیدا کرد؟
درمانگران مؤثر و متعهد زیادی در سراسر دنیا وجود دارند ولی این بدان معنا نیست که همۀ درمانگران میتوانند به همۀ افراد در زمینۀ مشکلاتشان کمک کنند. یافتن درمانگر مناسب معمولاً یک فرایند آزمون و خطاست هرچند این موضوع ممکن است برای بیماران و همچنین متخصصان ناامیدکننده باشد. بااینحال، برای اکثر بیماران برخی خصوصیات از جمله توانایی همدلی، حفظ مرزها، داشتن صلاحیت حرفهای، اطمینان از توانمندی علمی و رازداری و همچنین نوع رویکرد درمانی درمانگر میتواند در هنگام تصمیمگیری برای استفاده از درمان بسیار مهم محسوب شوند. البته، درمانگرانی نیز وجود دارند که از صلاحیتها یا توانایی لازم برای درمان برخوردار نیستند. بیمارانی که درمانگرانشان با بیاحترامی با آنها برخورد میکنند و یا نگرانیهای آنها را نادیده میگیرند میتوانند درمانگر خود را تغییر دهند. ناگفته نماند که اصل تفاوتها فردی مراجعان فرایند درمان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ لزوماً یک شیوه درمانی برای دو فرد با مشکلات یکسان به یک اندازه مؤثر نیست. بسیاری از مراجعان به ویژه در اوایل درمان دوست دارند درمانگرانشان به آنها راهبردهایی ارائه دهند یا درمانگران تکنیکمحور را ترجیح میدهند در حالی که دیگران ممکن است ارائه تکنیکهای درمانی در جلسات اولیه توسط درمانگر را نوعی عدم همدلی و درک نشدن از سوی درمانگر تلقی کنند و جلسات روان درمانی را پیش از زمان قطع کنند.
ویژگی های عمومی روان درمانگر صلاحیت دار
- داشتن مدرک دانشگاهی حداقل کارشناسی ارشد در رشته های روانشناسی بالینی، سلامت و مشاوره (سایر شاخه های روانشناسی در صورت دریافت آموزش های تکمیلی و کسب مهارت در ارزیابی، تشخیص، درمان و… هم می توانند به ارایه روان درمانی بپردازند.)
- داشتن پروانه کار از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور
- آموزش تخصصی و تحت نظارت
- توانایی همدلی، درک و تایید
- توانایی انتقال درک و همدلی و تایید به مراجع
- توانايي در برقراری ارتباط موثر
- توانایی حفظ آرامش و تداوم تفکر منطقی در مواقع آشفتگی مراجع
- توانایی حفظ مرزهای درمانی
- داشتن زندگی نسبتا رضایت بخش
- خود ارزیابی و شناخت نقاط قوت و ضعف خود و تدارک برنامه برای مدیریت خود
- انسجام اخلاقی و پای بندی به کدهای اخلاقی
- آگاهي نسبت به عوامل فرهنگي و جنسيتي
مزایای استفاده یا شرکت در جلسات روان درمانی
معمولاً در چند جلسۀ ابتدایی روان درمانی افراد نسبت به اثربخش بودن یا نبودن درمان کنجکاو هستند. برخی بیماران گزارش میکنند که در مقایسه با دورۀ پیش از آغاز درمان احساس بدتری پیدا کردهاند. در حالی که این احساسات در طول چند جلسۀ اول درمان شایع هستند، ولی اگر بتوانند در برابر این احساسات مقاومت کنند و همچنان به روند درمان ادامه دهند ممکن است دریابند که این احساسات نشانهای از عدم تأثیرگذاری درمان هستند. همچنین در گاهی افزایش احساسات پریشانی در طی روند درمان میتواند نشانهای از بهبودی باشد و دلیل این افزایش ممکن است آگاهی یا به سطح آمدن بخشهای عمیقاً سرکوبشده توسط مراجعان باشند. این موضوع مانند بهبودی از سرماخوردگی است؛ اگر اندامهای شما در طول سرماخوردگی دچار درد شوند نشاندهندۀ عملکرد سالم سیستم ایمنی بدن شماست و به کارکردهای عادی خود بازخواهند گشت. بههرحال، بیماران باید بتوانند با درمانگر خودشان دربارۀ تردیدهایی که نسبت به اثربخشی درمان یا هر موضوع دیگر دارند بحث و گفتگو کنند. در هر صورت، اگر پیش از آغاز درمان، بیماران بتوانند درمانگر مناسبی را پیدا کنند، فعالانه در جلسات درمان شرکت کنند و از انگیزه کافی برای تغییر برخوردار باشند تغییرات موردنظر هرچند بهصورت پلکانی و گاهی بسیار سریع حاصل خواهند شد. همچنین، هدف تمام درمانهای روانشناختی صرف نظر از مفروضههای زیربناییشان بهبود یا به حداقل رساندن آسیب است. بنابراین، صرف زمان برای استفاده از خدمات روان درمانی مزایای مختلفی در کوتاه و بلند مدت از قبیل بهبود مشکلات مربوط به وسواس، افسردگی، اضطراب؛ مدیریت استرس، خشم، تعارض و زمان؛ بهبود روابط عاطفیِ بین فردی، سبک زندگی، کاهش بیماریهای روانتنی، رویارویی با مشکلات منش شناختی، انتخاب درست در هنگام ازدواج، بهبود تواناییهای حل مسأله و تصمیمگیری، افزایش هیجانهای خوشایند در زندگی روزمره و… و در پایان خلق زندگی مطلوب و دلخواه همراه است. بهعبارت دقیقتر، یکی از مهمترین مزایای شرکت در فرایند روان درمانی و مشاوره علاوه بر کاهش آسیب کنونی، ابزارهایی در اختیار بیماران قرار میدهد که به راحتی میتوانند هنگام مواجهه با موقعیتهای مشکلساز از آنها استفاده کنند و از صرف هزینههای بسیار زیاد در آینده جلوگیری کنند. بنابراین، با توجه به رشد فناوری و به تبع آن پیچیدگی روابط بین فردی و مشکلات روانشناختی استفاده از رواندرمانی یا مشاوره میتواند منبعی برای کنار آمدن با این پیچیدگیهای دنیای نوین و افزایش کیفیت زندگی باشد.