مثبت اندیشی گاه ممکن است خطرساز شود
مثبت اندیشی گاه ممکن است خطرساز شود
نویسنده: دکتر رابرت ل. لیهی
مترجم: سامان نونهال
دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه خوارزمی تهران
برخی از افراد گمان میکنند که در مثبت اندیشی، قدرتی نهفته است. در پس رویکرد راز، این فرض قرار دارد که فقط مثبت بیندیشید و همه چیز آنگونه خواهد شد که میخواهید. این فرض، خود را چنین ابراز می کند: «هر چیزی امکانپذیر است، هیچ چیزِ غیر ممکنی وجود ندارد». چه قدر دانستنِ این مطلب حیرت آور است که برای تغییرِ قوانینِ طبیعت، می توانیم به قدرتِ تفکرمان امید ببندیم. اما میخواهم بدانم که آیا با صِرف مثبت اندیشی، می توان بر قانون جاذبۀ زمین غلبه کرد. داوطلبی هست؟ نه؟ آهان!
هر آنچه که رویکردِ راز می گوید، چرند است. نه تنها چرند است، بلکه خطرناک هم هست. به نظر من، مثبت اندیشی گاه ممکن است خطرناک شود.
چند سال پیش، در یکی از نخستین مقالاتِ مربوط به مدل شناختیِ اختلال دوقطبی[۱]، من و بک (بنیانگذار شناخت درمانی) فرض کردیم که مشخصۀ تفکرِ سرخوش، سویمندیهای مثبتِ افراطی در افکارِ خودآیند و مفروضه هاست. در مجموعه ای از مقالات و فصل های کتابی که نوشتم، مدل تفکرِ سرخوش را مطرح کردم. این مدل تأکید می کند که نگرش مثبتِ ناکارآمد (ناسازگار) به تدریج شدت می گیرد و مشخصۀ آن، خطر کردنِ بیشتر است. نگرش مذکور بر پایۀ این موارد استوار است: اغراق در منابعِ فعلی و آینده («من آدم پولدار، جذاب، و باهوشی هستم»)، بیش برآورد میزان پشتکار و ممارست («برای اینکه … به ثمر بنشیند، می توانم هر کاری که لازم باشد، انجام دهم»)، بیش برآورد سودمندیِ منفعت ها («از چیزهای حیرتآوری که همراه آن می آید، واقعاً لذت خواهم برد»)، کم برآورد شدتِ ضررها («مضرات آن، ناجور نخواهد بود»)، نادیده گرفتنِ ضررها («هیچ ضرری نخواهد داشت»)، تأکید بیش از حد بر ارزشِ موضوعِ مورد نظر و پیش بینی پذیریِ اطلاعاتِ فعلی («می دانم که چه اتفاقی خواهد افتاد»)، و حس اضطرار برای به دست آوردنِ منفعت ها («الآن به آن نیاز دارم و می توانم همین الآن به دستش آورم»).
من از این موارد تحت عنوان مدل سرمایه گذاری یا مدل نظریۀ سبد سهامِ سرخوشی یاد میکنم و معتقدام که افرادِ سرخوش، مدلهای تصمیم گیریِ بیش از حد خوش بینانه ای دارند. اساس اعتقاد من، نظریۀ معاصرِ سبدِ سهام (مارکویتز) است که البته ترکیبی از ابعاد اِسنادی را به آن اضافه کردم.
ربط این نظریه با افرادِ سرخوش آن است که بر خلاف سرمایه گذاران یا خریداران سهام، به ذهن آنان، افکار منفی ای مثل «نکند ارزش … پایین بیاید»، خطور نمی کند و درمانگر ممکن است مجبور شود بین مثبت اندیشیِ افراطی و کمی بدبینی، تعادل برقرار کند تا سویمندیِِ خطرجویی برطرف شود. بنابراین، درمانجویان میتوانند از یادآوریِ درد و رنجی که در وهله های سرخوشیِ خود تجربه می کنند، سود ببرند؛ متن های خودآموزی تهیه کنند که در آنها از آنان خواسته شود پیش از شروعِ وهله های بعدیِ سرخوشی، این سویمندی های خطرجویانه را در نظر بگیرند؛ باورهای خطرجوی خود را همراه با دیگران به محک آزمون بزنند تا ببینند که آیا اتفاق نظری وجود دارد یا نه؛ و قبل از دست به کار شدن، ۴۸ ساعت صبر کنند. پوزش طلبیدنْ گران تمام میشود اما اغلب، باید یاد گرفته شود. کسی که پوزش نمی طلبد، خب، آدم احمقی است.
به تعبیری، مفیدترین رویکرد ممکن است مدل سایبرنتیک (هم افزاییِ) خودنظم بخشی باشد که فرد را از بسیار مثبت یا منفی اندیش شدن مصون نگه می دارد. درست مانند ترموستاتِ من، ذهن خود را روی ۷۰ درجه تنظیم کنید. این اقدام کمک می کند که ترموستاتِ ذهن تان، هرگونه انحرافِ مثبت (مثبت اندیشیِ مفرط) و منفی (منفی اندیشیِ مفرط) از آن درجه را شناسایی کند و آن را به ۷۰ درجه برگرداند. چنانکه رواقیون دو هزار سال پیش بیان کردند، خیلی شاد و خیلی غمگین نشوید. به بیانی دیگر، تحت تأثیری چیزی، از خود بیخود نشوید.
در واقع، این مطالب، به راهبردهای سرمایه گذاری در دنیای واقعیِ اقتصاد ربط دارد- جایی که سرمایه گذاران و خریدارانِ بیش از حد مثبت اندیش، معتقد بودند ارزش هر چیزی همواره بالا خواهد رفت؛ در پیشبینی، نابغه اند؛ و «این بار فرق می کند». البته این مسأله- و فروپاشی وهم و خیالِ ثروت (ترکیدن حبابِ دارایی)- جهانگیر نبود. مطلب اخیر، مثالی در این خصوص است که افکارِ منفی، چه جاهایی ممکن است مفید باشد. اما بعید است گوش کسی به این حرفها بدهکار باشد؛ البته به جز برخی از نوابغ که بر علیه مثبت اندیشی شرط بندی کرده و از سرمایه گذاریهای خام و خوش خیالانه، پرهیز نموده اند.
در واقع، می توانیم پیآمد نبود تفکرِ منفی را در تیترِ روزنامه ها ببینیم: اتحادیۀ اروپا باید افراد سرخوش را که گمان می کردند هرگز مأمورِ وصولِ چک و … دمِ درشان ظاهر نمی شود، به قید ضمانت آزاد کند. نجوای درونی ای که واقعاً نیاز داریم، این است: «صبر کن، تاحالا به جنبۀ منفیِ آن، نگاه (توجه) نکردی!» تمام مثبت اندیشانِ سرخوش، از این نجوا، لذت می بردند.
قدرتِ مثبت اندیشی، ثروت (دارایی) نامیده می شود. واقعیت آزمایی این است که ببینیم آیا این ثروت، حباب (وهم) دارد- یا خواهد داشت- یا خیر.
بله، افکارِ منفیْ مزایایی نیز دارد و افکار مثبت گاه به شدت خطرناک است. مثبت اندیشی گاه ممکن است شما را بکُشد (نابود کند).
[۱]. مقصودْ افرادیست که بین دو قطبِ سرخوش و افسرده در نوسان هستند و این وضعیت، به قدری شدید است که زندگیِ روزمرۀ مبتلایان مختل می شود و برای آنان و دیگران، دردسر درست می شود.