هیجان و فراهیجان: نگاهی به ماهیت و کارکردهای هیجان
استاد تمام روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی
هیجان یک تجربه چندبُعدی است که با سطوح مختلفی از برانگیختگی و درجاتی از خوشایندی و ناخوشایندی مشخص میشود؛ با تجارب ذهنی، احساسات جسمی و تمایلات انگیزشی مرتبط است؛ با عوامل بافتی و فرهنگی گره خورده؛ و تا حدودی میتوان آن را از طریق فرآیندهای درون فردی و بین فردی تنظیم کرد. برخی از هیجانها با فراهم ساختن نشانههایی دربارۀ یک حالت درونی کارکرد ارتباطی مهمی دارند. افراد از نظر توانایی یا تمایل برای ابراز و شناسایی هیجانها در دیگران متفاوت هستند.
تجارب هیجانی پیچیده و متفاوت هستند. برخی هیجان ها نیرومند و بعضیها نیز ضعیف هستند. برخیهای خوشایند و برخی نیز ناخوشایند هستند، برخی از هیجانها کوتاهمدت و بعضیها همزمان زیادی حضور دارند؛ بعضی از هیجانها ساده و واضح بوده و بعضی نیز مشکل و پیچیدهاند؛ برخی هیجانها تحت کنترل احساس میشوند و بعضی از آنها نیز آزارنده و خارج از کنترل ما هستند؛ بعضی از هیجانها با یک میل یا عمل نیرومندی مرتبط هستند در حالی که برخیها نیز ما را از حرکت بازمیدارند. با وجود طیف گستردهای از تجارب هیجانی مختلف، اعتقاد بر این است قوانینی وجود دارد که تمامی هیجانها را هدایت میکند.
بدون توجه به پیچیدگی هیجان ها، باید اذعان داشت که آنها در طول زمان نوسان دارند. ممکن است ما عاشق یک نفر شویم و غرق در شادی و خوشحالی باشیم. اما با گذر زمان متوجه میشویم که این رابطه مشکلاتی دارد و در نتیجه تجربۀ هیجانی ما ممکن است به غمگینی، یأس یا احساس فقدان تغییر کند.
برخی از تجارب هیجانی مانند تعجب در عرض چند ثانیه رخ می دهند ولی در مقابل برخی از هیجان ها (مانند عشق) چندین سال و در طول عمر باقی میمانند. بدیهی است که میتوان گفت عشق یک حالت هیجانی نیست بلکه یک رویکرد کلی و دیدگاه و نظر نسبت به چیزی یا فردی است. این هیجان متفاوت از تجربۀ هیجانی کوتاهمدت و محدود همانند تعجب یا ترس است.
افراد نه تنها قادر هستند هیجان هایی از قبیل ترس، خشم، غم یا شادی را احساس کنند، بلکه قادرند هیجان ها دربارۀ هیجان ها را نیز احساس کنند. این فراتجربهها کانون تمرکز اصلی رویکرد درمانی دارای جهت¬گیری روانپویشی را تشکیل می دهند که درمان هیجانمدار خوانده میشوند.
بهطور خاص درمان هیجان مدار بین هیجان های اولیه و هیجان های ثانویه تمایز قائل میشود و همچنین هیجان های خاصی را به صورت هیجانهای ابزاری دستهبندی میکند. تمام این اشکال هیجان ها میتوانند انطباقی (هیجان های قابل پذیرش عمومی که موجب مشکلات بلندمدت نمیشوند) یا غیرانطباقی (هیجانهایی که منجر به مشکلات روانشناختی یا بین فردی پایدار میشوند) باشند.
هیجانهای ابزاری عبارتند از هیجان هایی (به عبارت صحیحتر رفتارهای مرتبط با هیجانها) که دارای کارکرد خاصی هستند. برای مثال، کودکی ممکن است به منظور دستکاری دیگران برای قرار دادن او در وضعیت راحت گریه کند، در نتیجه این کار به کودک اجازه میدهد تا از تنبیه بگریزد.
هیجانهای اولیه بنیادیترین پاسخها نسبت به یک رویداد یا موقعیت خاص هستند. هیجان های انطباقی اولیه فرد را برای پاسخ انطباقی آماده میکنند و معمولاً زمانی که موقعیت تغییر کند یا زمانی که نیازهای اساسی برآورده میشوند، فروکش میکنند. در مقابل، اغلب فرض میشود که هیجانهای ناسازگار اولیه با تجارب آسیبزای اولیه مرتبط هستند و معمولاً سریعاً فروکش نمیکنند.
هیجان های ثانویه پاسخهایی به هیجانهای اولیه یا شناخت-وارهها محسوب میشوند تا اینکه پاسخهایی به موقعیت یا رویداد. برای مثال، قطع رابطه با دوستپسر ممکن است منجر به غمگینی شود (هیجان اولیه) و فرد ممکن است در مورد غمگینی خود احساس خشم داشته باشد (هیجان ثانویه). هیجانهای ثانویه میتوانند کارکرد دفاعی داشته باشند (برای مثال، خشمگین بودن ممکن است از فرد در مقابل تجربۀ آسیبپذیری غمگینی بیشتر محافظت کند). علاوهبراین، هیجانهای ثانویه ممکن است در پاسخ به افکار فعال شوند، مانند زمانی که افراد در پاسخ به نگرانیهای خود احساس اضطراب میکنند یا در پاسخ به تخیلات خصمانه احساس شرم میکنند.
این نوع ارزیابی و ادراک از تجارب هیجانی با عنوان فراتجربه هیجانها توصیف شده است. به عبارتی دیگر، فردی ممکن است هیجانی را به عنوان دردسرساز یا آزاردهنده ادراک کند که به نوبۀ خود میتواند بر روشی که فرد از طریق آن حالات هیجانی خود را تنظیم میکند تأثیر می گذارد. همچنین ارزیابی یک هیجان به عنوان دردسرساز میتواند موجب سردرگمی دربارۀ حالت هیجانی شده و باعث شود تا فرد از راهبردهای اجتنابی برای مدیریت تجربۀ هیجانی استفاده کند.
منبع:
هافمن، استفان. (۲۰۱۶). هیجان در درمان: از علم تا عمل. (ترجمه دکتر شهرام محمدخانی و محمد خالقی، ۱۳۹۶). انتشارات ابنسینا
سلام.فراهیجان چیست؟