اعتیاد و مشکلات جنسی: نقش نارضایتی جنسی در مصرف مواد و تبعات آن

 بهزاد سلمانی – دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه خوارزمی

دکتر شهرام محمدخانی- دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی

اعتیاد و مصرف مواد یکی از معضلات عمده زیستی، روانی و اجتماعی است که بدون شک تمام کشورها، به نوعی با آن دست به گریبان هستند. اعتیاد به مواد به صورت انبوه متراکمی از پیامدهای منفی ناشی از مصرف مواد تعریف شده است که این پیامدها هر روز شدت پیدا می­کنند و جهان با آمار حیرت آور شیوع مصرف مواد در دهه اخیر، عموما در جامعه و بویژه در نوجوانان و جوانان مواجه بوده است. بی تردید یکی از عواملی که در سال­های اخیر بنیاد بسیاری از خانواده ­ها را به لرزه در آورده و موجبات اغتشاشات خانوادگی را فراهم ساخته، اعتیاد می ­باشد. اعتیاد نه تنها موجب معضلات فردی می ­شود، بلکه عوارض اجتماعی فراوانی را در بردارد.

گزارش سالانه سازمان جهانی بهداشت در سال 2005 نشان می­ دهد که در دنیا حدود 200 میلیون معتاد به انواع مواد افیونی وجود دارد و متاسفانه همین گزارش ذکر می­ نماید که بالاترین شیوع اعتیاد با 8/2 درصد در ایران و قزاقستان با 3/2 و روسیه با ½ در رتبه ­های بعدی قرار دارند (پیروزی، 1389). این درحالی است که میزان شیوع اعتیاد در دنیا 4/0 است و این میزان در اروپا 7/0 است و سالانه حدود 150000 الی 170000 معتاد به مصرف مواد مخدر می شوند (NIDA، 2011).

اعتیادگزارشات نشان می دهد که در ایران، یک باور غلطی وجود دارد و آن این است که مصرف مواد مخدر، برای افزایش توانایی جنسی و برطرف کردن مشکلات مربوط به انزال، موثر است اما مواد مخدر همچنان که بر سلامت جسمی و روانی، اثر می گذارند، بر روابط زناشویی نیز اثرات زیانباری را به جای می گذارند. مواد مخدر مانند تریاک و ترکیبات مشتق آن مانند شیره، سوخته، هرویین و کراک برای افزایش توانایی و تمایلات جنسی و درمان خودسرانه انزال زودرس به کار گرفته میشود. در حالی که مصرف این مواد به هر بهانه ای روی مسایل جنسی آنها و در نهایت بر روی کل سیستم خانواده، تاثیر سوء خواهد گذاشت. زن نمی­تواند نیازهای عاطفی مرد را تامین کند و مرد نیز به واسطه اعتیادش سبب ایجاد مشکلات زناشویی و خانوادگی می­گردد (قوانلو، 1383).  وضعیت عاطفی بین دو همسر ممکن است دچار زوال شده، ارتباط جنسی معتادان هم ممکن است دچارآسیب نامطلوب شود و به صورت تضادی درآید که به از هم گسیختن خانواده بیانجامد.

طبق آمار ایران از نظر میزان طلاق چهارمین کشور دنیاست و در تهران از هر 4 ازدواج و در شهرستانها از هر 7 ازدواج یک مورد به طلاق ختم می شود که علت عمده این جدایی ها “اعتیاد همسر” تشخیص داده شده است (قوانلو، 1383). همچنین با توجه به گفته آرنون(1986) 50 درصد طلاق­ها نیز ناشی از عدم رضایت جنسی است. مسائل جنسی یکی از مهم­ترین بخش­های وجود انسان است و در تمام طول زندگی پا برجاست و نیازهای فردی و اجتماعی متعددی را برطرف می­ سازد (ساچر، 2001  ) و مشخص شده است که سلامت جنسی بر بهداشت و سلامت عمومی موثر است و در مقابل مشکلات جنسی کیفیت زندگی و رضایت از آن را تحت تاثیر قرار می­ دهد (برینجر، لیز و الیسون 2004؛ لومان و همکاران 2006).

رضایت بخش نبودن روابط جنسی منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم ایمنی در همسران می­شود. این محرومیت جنسی در بسیاری از مواقع در نهایت منجر به طلاق و از هم گسستگی زندگی زناشویی می­ شود. نارضایتمندی جنسی یکی از عوامل موثر در بسیاری از طلاق­ها به شمار می ­آید (لامن و روزن 1999؛ بایون، ورمن و ویپل 2000 به نقل تیمورپور، 1389). اسپوتن (1996، نقل از قزلسفلو، 1389) در تحقیقی دریافت که 30 درصد علت طلاق­ها ناشی از ناسازگاری جنسی است.

تحقیقات روی جنبه­ عصب- زیستی اعتیاد نشان داده ­اند که در مغز افراد معتاد تغییراتی اتفاق می ­افتد که به این صورت است که سوخت و ساز و فعالیت مغزی در لوب پیشانی این افراد کاهش پیدا می­ کند (کاهش عملکرد­های از قبیل تصمیم­ گیری و برنامه ­ریزی). همچنین تحقیقات انجام شده روی تحمل، کاهش ­های مشخصی را در فعالیت دوپامینرژیک در مغز افراد وابسته به مواد نشان می­ دهد (هافمن و فرومک، 2007 ) عوامل زیستی نقش مهمی را در فرایند اعتیاد بازی می­ کنند؛ با این حال، عوامل روانشناختی نیز بخش مهمی از اعتیاد را تشکیل می­ دهند.

شواهد نشان می­ دهند که عوامل روانشناختی در فرایند اعتیاد موثرند. نظریه های زیادی مربوط به ایجاد و تدوام مصرف مواد از مکتب روان­ پویایی به وجود آمده است. یک فرمول­ بندی که توسط هوپر (1995) انجام گرفته و اکثر نظریه های قبلی را در بر می­ گیرد، بیان می­ کند که علت اصلی سندرم اعتیاد نیاز­های ناهشیار به همجنس ­گرایی و امیال جنسی است که فرد از قبول این امیال اجتناب می ­کند. یک جنبه جدید هوپر ربط دادن اعتیاد به تجارب آسیب ­زا گذشته است. این نظریه علاوه بر استفاده از دیدگاه روان ­پویایی، شواهدی را از دیگر دیدگاه­ها در روانشناسی، عصب­ شیمی و عصب­ شناسی گرفته است و همچنین بین وابستگی به مواد و اختلالات شخصیت به عنوان جنبه ­های از سندرم پس از سانحه ارتباط برقرار می­کند (وانی گراتن، 2006؛ سادوک و سادوک، 2007). در دهه ­های 1970 و 1980 نظریه های که بیشتر عمل­گرا بودند پدیدار شدند. ورمسر (1973) فرض کرده است که تحت آسیب­ های که از قبل وجود دارند و عدم تاثیر دفاع­ها و ناتوانی در مقابله با احساسات دردناک، وابستگی به مواد شکل می­ گیرد (وانی گراتن، 2006).

دیدگاه روان ­تحلیلی نقش موضوعات روانشناختی از قبیل اضطراب را در فرایند اعتیاد برجسته کرده است (لیوز ( 2010 طبق دیدگاه روان­ تحلیلی، افراد مکانیسم ­های دفاعی روانشناختی متنوعی را برای مقابله با اضطراب به کار می ­برند. همچنین دیدگاه روان ­تحلیلی بیان می ­کند که یک نوع مواد خاص برای مقابله با یک هیجان دردناک خاص مورد استفاده قرار می­ گیرد؛ برای مثال مواد افیونی ممکن است برای مقابله با احساس خشم و مواد محرک برای مقابله با احساس غمگینی و ملال مورد استفاده قرار گیرند (سادوک و سادوک، 2007؛ وانی گراتن، 2006). به طور مشابهی، ناکن (1996 به نقل از کلارک، 2012) بیان می­ کند افرادی که دارای شخصیت اعتیادی هستند به دنبال فرصت هایی برای افزایش لذت و احساس کنترل و کاهش احساس­ های دردناک هستند.

از آنجا که اکثریت معتادان به مواد مخدر را مردان تشکیل می­ دهند و در نقش همسر و یا پدری معتاد تهدید جدی بر حیات فردی و خانوادگی زنان و آسیب عمیق بر کیان خانواده محسوب می­ شود (نوری، 1387) و نتایج تحقیقات فوق حاکی ازاهمیت عدم رضایتمندی جنسی زوجین در زندگی زناشویی است، بنابراین با توجه به اهمیت مساله و گسترده بودن آن انجام تحقیقات برای شناسائی مشکل و عوامل بوجود آورنده آن و پیشنهاد راه ­حل­های ممکن جهت رفع مشکل لازم و ضروری است.

یکی از مهم­ترین نهادهای اجتماعی که فرد در آن پرورش می ­یابد و در سلامت جامعه نقش اساسی دارد خانواده است. در میان افراد خانواده، زوجین به عنوان هسته اصلی و تشکیل دهنده نظام خانواده، اهمیت ویژه­ای دارند به صورتی که نحوه ارتباط زوجین نقش کلیدی در سلامت و بهزیستی یا از هم پاشیدگی نظام خانواده دارد. پژوهش­ها در این مورد نیز به بررسی نقش مشخصه ­های ازدواج به خصوص تعارض را در سلامت افراد مشخص کرده اند (ویتسون و الشیخ 2001، نقل از قربانی و همکاران، 1391). تعامل زناشویی به دلیل کیفیت خاص رابطه، بر جنبه ­های مختلف زندگی زوجین با یکدیگر و نیز جامعه اثر گذار است و در نتیجه وجود اختلافات زناشویی علاوه بر نارضایتی زوجین، محیط نامناسبی را برای رشد وپرورش فرزندان و آسیب­های اجتماعی ایجاد می ­کند (رپتی، تیلور و سیمن، 2002 ) پژوهش­ها نشان می ­دهد که عوامل متعددی در ایجاد و تداوم نارضایتی زناشویی درگیر هستند که از آن جمله می­ توان به افسردگی، استرس، فشارهای اقتصادی و بیماری­های جسمانی اشاره کرد (کروس، پاپ و کامینگز، 2008). در بین عوامل گوناگون موثر بر نهاد خانواده که موجب تخریب جنبه­ های گوناگون روابط زوجین می ­شود، نقش مواد اعتیاد آور به دلیل عوارض و تاثیرات مخرب فراگیری که بر مصرف­ کننده و به تبع آن بر خانواده فرد دارد حائز اهمیت است. مواد اعتیاد آور در فرم ها و تنوع گوناگون تاثیرات جسمانی، هیجانی و رفتاری خاص خود را ایجاد کرده و فرد مصرف کننده را در ابعاد مختلف شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی دچار مشکل می ­سازد. مصرف این مواد همچنین موجب آسیب پذیری فرد نسبت به برخی از اختلالات روانی می ­شود که به خودی خود از عوامل مخرب در روابط زناشویی به شمار می­ رود.  تاثیرات جسمانی، هیجانی و رفتاری ناشی از مصرف مواد به شیوه­ های مختلفی همچون خشونت جنسی و جسمانی یا آزار کلامی بروز کرده و رفته رفته موجب افزایش اختلالات زوجین و تزلزل نظام خانواده می­ شود (ترنر، لاتکین، سونن استین و تاندون، 2011).

درحال حاضر کشور ما دارای بالاترین میزان مصرف افیونی در جهان است و عوارض متعدد بهداشتی، روان شناختی، اجتماعی و سیاسی آن سلامت جامعه را از جهات گوناگون به خطر انداخته­ (رحیمی موقر و سهمیی ایزدیان، 1389) مرکز سلامت روان وزارت بهداشت از وجود دو الي دو ميليون و 200 هزار معتاد دائمي در كشور خبر داد.  اگر چه آمار رسمی در مورد اعتیاد وجود ندارد اما همین آمار دو میلیون نفری که تلویحا بیان می­شود، نشانگر آن است که با توجه به اطرافیان معتادان درکشور بین 10 تا 15 میلیون نفر از مردم درگیر مسئله اعتیاد هستند. نتايج پژوهشي كه در سال 89 و توسط يك پژوهشگر اعتياد در شهر تهران انجام شد، نشان مي داد كه 15/1 درصد مصرف كننده روزانه مواد محرك بودند، در حالي كه ميانه سني اين جامعه آماري، 29 سال بود. در بيست و هشتمين همايش سالانه انجمن روانپزشكان ايران در سال 90 هم به صراحت اعلام شد مصرف شيشه در ايران نسبت به ترياك و حشيش پيشي گرفته است. گزارش 2011، دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل ایران را به عنوان اولین مصرف کننده مواد افیونی و در رتبه دو پس از افغانستان (با در نظر گرفتن جمعیت) معرفی کرد و افزود که 3/2 درصد از افراد بالغ ایران مواد مخدر مصرف می ­کنند و از این جمعیت، حدود 50 تا 100 هزار نفر مصرف کننده آمفتامین هستند (روزنامه اعتماد، 1391).

از سوی دیگر آمارها، حاکی از شیوع بدی عملکرد جنسی بین مردان در جمعیت عمومی جامعه به دلایل مختلف از جمله مصرف مواد است. در حقیقت در بین سنین 70-40 سالگی، در 52% مردان به درجات مختلف اختلال نعوظ وجود دارد.17% این موارد خفیف، 25% متوسط و 10% دیگر شدید است. با افزایش سن به خصوص موارد متوسط و شدید 3-2 برابر این مسله، شایعتر می­شوند. از عوامل مستعد کننده پدید آمدن این مشکل می ­توان علاوه بر بیماریهای جنسی و عوامل روانی یا پسیکوتیک (نظیر افسردگی و خشم)، مصرف مواد نیز اشاره نمود. آمارها نشان می ­دهد که انواع دیگر اختلال عملکرد جنسی که بسیار در بین مردان شایع هستند، شامل انزال زودرس 28%، فقدان تمایل جنسی 16% و اضطراب درهنگام نزدیکی 17% می­باشد. با بالا رفتن سن شیوع این مشکل افزایش می­ یابد و به طور کلی در 15% موارد علت ناتوانی جنسی بروز مشکلات روانی (معمولا در افراد جوان) و در 85% موارد به دلیل اختلال در عملکرد فیزیولوژیک شخص است که شایع­ ترین آن مصرف داروهای مختلف و مواد مخدر 8% است (یاور،2005، به نقل از باباخانیان، 1389).

 هر یک از مواد اعتیاد آور حالات روانشناختی، جسمانی و رفتاری مشخصی ایجاد می­ کنند که در این بین مصرف تریاک در طبقه مواد افیونی، علائم روان شناختی همچون اختلالات پسیکوتیک و اختلالات خلقی ناشی از مصرف مواد افیونی را ایجاد می­ کند. شیشه نیز که از انواع مت آمفتامین هاست، اکثر مصرف­ کنندگان مت ­آمفتامین در ایالات متحده، مردان 18 تا 25 ساله­ ای هستند که فعالیتهای جنسی پرخطر دارند (وینسلو، وورهیس و پهل ( 2007 امروزه در میان جوانان رواج گسترده­ ای یافته و جز مواد توهم زاست. این ماده اثرات مخرب همچون اختلالات خلقی، اضطرابی، اختلال در خواب و نیز اختلال در کنش جنسی ایجاد می­ کند. مصرف مقادیر زیاد و مستمر آن با ناتوانی جنسی همراه است (کاپلان و سادوک،2007 ) یافته­ ها نیز نشان می­ دهد که مردان برای افزایش لذت جنسی، از مت ­آمفتامین­ها استفاده می­ کنند در حالیکه زنان، از طریق شریک جنسی خود با این ماده آشنا می­ شوند و این ماده را برای کاهش وزن به کار می ­برند (چنک و همکاران، 2009).

مصرف ­کنندگان مواد حتی در طول درمان که تا حدودی به ثبات عاطفی رسیده،  احساس بهبودی می کنند و باید آماده ایجاد روابط جنسی مناسب با همسر باشند، خشم ناشی از منازعات خانوادگی و تحقیرات گذشته، مهارت ارتباطی ضعیف، احساس گناه و تصویر نامناسب بیمار از خود اجازه ایجاد روابط جنسی مناسب با همسر را نمی­ دهد (جهرمی، مکری و اختیاری، 1388). در پژوهشی که در ارتباط با شیوع اختلالات جنسی در مردان مبتلا به سو مصرف مواد انجام شد، محققان دریافتند که این بیماران، دارای اختلال قابل ملاحظه ای در عملکرد جنسی و پایین آمدن رضایت جنسی در مقایسه با جمعیت سالم بودند (لاپرا، فرانس، تاگی و مک کیا، 2003 ) رضایت جنسی به طور خلاصه، میزان رضایت فرد از زندگی جنسی خود است (لارنس و بایرن 1995؛ دنیل و بریدجز، 2012) رضایت جنسی به عنوان ارزیابی ذهنی، شامل واکنش های تاثیرگذاری است که از ارزیابی روابط جنسی به طور کلی نشات می گیرد و سلامت عمومی فرد را از جنبه های گوناگون تحت تاثیر قرار می دهد.) هارل برت و اپت 1994؛ لارنس و بایر، 1995؛ دنیل و بریدجز، 2012 ) رضایت جنسی به خصوص در میزان رضایت بخشی و پایداری روابط نزدیک دارای اهمیت است. برای مثال پژوهشگران دریافته اند که میزان رضایت از رابطه و پایداری آن با میزان رضایت جنسی ارتباط دارد (گرین بلات1973؛ هاتفیلد و رپسون1993؛ لومان، پیک و روزن 1999؛ مورای و میهوزن 2012 ) علاوه یر این، عدم رضایت از زندگی جنسی با افسردگی و اضطراب رابطه ی تنگاتنگی دارد (آنگست 1998؛ فیگوئرا، پوسیدنت، مارکز و هیز ) 2001 از آن جا که رفتار شئ گونه با مردان به دلیل فشار اجتماعی برای برخوردار بودن از اندامی عضلانی افزایش یافته، پژوهشگران پیش بینی می کنند که مردان نیز به زودی مانند زنان از تاثیرات آن، مانند عدم رضایت جنسی به دلیل تصویر بدنی منفی، رنج ببرند. (کفری و تامپسون2004).

 اولین گام در ایجاد ارتباط بین رضایت جنسی و تصویر بدنی، درک رشد از تصویر بدن در افراد است. روند رشد تصویر بدن، یک عامل بسیار مهم برای آن دسته از افراد است که یک تصویر بدنی ضعیف و دارای سطوح بالا از نارضایتی بدن را رشد داده اند (اسملاک 2002 ) تحقیقات گذشته، نگرش نسبت به بدن را با مواردی نظیر اعتماد به نفس، اطمینان به خود در میان افراد، غذا خوردن، رفتار و تجربیات جنسی و ثبات احساسی مرتبط دانسته اند (کش و فلمینک 2002 ). غالب شرکت کنندگان درتحقیقاتی که قبلا بر روی تصویر بدنی انجام شده است را زنان تشکیل می­ دهند. این امر بیشتر به دلیل این واقعیت است که زنان در مقایسه با مردان زمان قابل توجه ای را صرف ظاهر خود می­ کنند، ارزیابی ضعیف تری نسبت به بدن دارند و در زندگی روزانه خود بیقراری بیشتری نسبت به تصویر بدنی خود نشان می­دهند (کش و همکاران، 1997). یکی از حوزه ­های مطالعاتی که باید مورد بررسی قرار گیرد رابطه بین تصویر بدن و رضایت جنسی در زنان و مردان است. همان طور که قبلا به آن اشاره کردیم تصویر بدنی با رفتارها و تجربیات جنسی در ارتباط است. به ویژه تحقیقات نشان داده است که نظر منفی مرد درباره تصویر بدنی زن بر روی اعتماد به نفس جنسی زن اثرات منفی می­گذارد (بیو فورت و همکاران، 2001؛ ویدرمن 2000 ). تصویر بدنی، خودآگاهی و عزت نفس درباره بدن نیز بر رضایت جنسی تاثیرگذار هستند. مردان و زنانی که تصویر بدنی منفی دارند از رضایت جنسی پایین­تری برخوردارند )هالت و لاینس (2007 . تعداد دفعات رابطه جنسی نیز بر رابطه جنسی تاثیرگذار است. هرچه میزان فعالیت جنسی دو طرف بالاتر باشد، رضایت جنسی آنها افزایش می ­یابد (ملتزر و مک­نالتی 2010؛ سیمس و بایرز .(2009  لئوپولد(2003)  دریافت که خودآگاهی زنان از تصویر بدنی خود در رضایت آنان از زندگی جنسی نقش تعیین کننده دارد. زنانی که تصویر بدنی منفی داشتند نسبت به بقیه که تصویر بدنی مثبت داشتند رضایت جنسی کمتری را گزارش کرده ­اند.

در یکی از نخستین مطالعات صورت گرفته در زمینه رابطه تصویر بدنی و رضایت جنسی، پژوهشگران دریافتند که تصویر بدنی یکی از مهم­ترین عوامل توجه به ظاهر و عدم تمرکز بر رابطه جنسی در مردان و زنان است (مینا و نونیک 2006 ). به علاوه، در موقعیت­هایی که بدن مورد توجه قرار می ­گیرد، مانند حالت­های مختلف رابطه جنسی، تصویر بدنی می­تواند منفی و منفی تر شود (اوبری، 2007؛ هیمونیتز، لانسکی و اریلی، 1993؛ مک دوناف، موریسون و مک کوئر 2008 ). پس عجیب نیست که هر چه فرد به دلیل افکار نگران کننده درباره ظاهر خود، بیشتر در اندام و رفتار جنسی ­اش دقیق شود، امکان کاهش رضایت جنسی و رفتار شی­ء گونه با بدن خود در او افزایش می ­یابد (مک­کنلی و هید 1996، پاردن و هولدوی، 2006). این رفتار می­تواند بر امتناع از فعالیت­های جنسی بینجامد (اوبری، 2007؛ فیت و اسکیر 1993) و دقت در حالات بدن، لذت رابطه جنسی را کاهش می­دهد (پاردن و هولدوی، 2006).

پن هالو و یانگ (2008) دریافتند که نگرانی درباره عریان شدن یکی از سه متغیر اصلی است که بر رضایت جنسی مردان و زنان تاثیرگذار است، این متغیر بر زنان تاثیر بیشتری دارد تا مردان. نگرانی­ های مربوط به تصویر بدنی هنگام فعالیت جنسی به اوج می ­رسند، بنابراین منطقی به نظر می ­رسد افرادی که هنگام عریان بودن مقابل شریک جنسی خود احساس ناراجتی می­ کنند، رضایت جنسی کمتری داشته باشند. پژوهش­ها نشان می ­دهند که نگرانی دربار­ه تصویر بدنی تنها مشکل زنان نیست و تصویر بدنی بر رضایت جنسی مردان تاثیرگذار است (دارلو و لوبل 2010؛ کاردنر و براون 2010؛ لو و هو 2009؛ ون برک و همکاران 2010).

راسیتی و هندریک (1992) دریافتند زنانی که از تناسب بدنی خود ناراضی هستند، اعتماد به نفس جنسی پایین تری دارند. به علاوه هبک، هیویت و فلت (1999) دریافتند که ممکن است زنان از جذابیت جنسی بدن خود همانند عملکردشان آگاهی داشته باشند. احتمال دارد که تمرکز برروی عیوب، موجب ایجاد احساساتی منفی شود که لذت جسمانی و رضایت کلی را تحت تاثیر قرار می­دهد. شرایط مشابه برای مردان نیز صدق می ­کند.

 فایت و اسچر(1993) دریافتند زنان و مردانی که درک منفی ­تری نسبت به تصویر بدنی خود دارند، به احتمال زیاد بیشتر از دیگران از انجام امور جنسی اجتناب می ­ورزند. علاوه بر این، نارضایتی از تصویر بدنی به رضایت کمتر در روابط مرتبط است. این یافته ­ها نشان می ­دهد که احتمالا رابطه ­ای میان تصویر بدن و عملکرد جنسی یا رضایت جنسی وجود دارد. با وجود این واقعیت که ارتباط معناداری بین تصویر بدن و رضایت جنسی معنادار وجود دارد، اما در تحقیقات قبلی از توجه به این موضوع اجتناب شده است (هولت و لاینس، 2007 ). نیاز مبرمی به تحقیق پیرامون تصویر بدنی و رضایت جنسی وجود دارد. نگرانی درباره تصویر بدنی مسئله­ای­ بسیار مهم برای زنانی است که برای درمان جنسی یا زناشویی معرفی می شوند (ویدرمن، 2002). همچنین نگرانی درباره ی تصویر بدنی می تواند استرسی بزرگ برای مردان نیز باشد. تحقیق در باره رابطه بین تصویر بدنی و رضایت جنسی می­ تواند منجر به  پیشرفت مداخله­ ای موثر برای زوج هایی شود که با مسائلی نظیر کاهش میل یا رضایت جنسی روبه رو هستند (هولت و لاینس، 2007).

از دیگر تبعات اعتیاد مردان، تضعیف قوای جنسی است. افراد معتاد دچار افت بر انگیختگی جنسی هستند که در کنار وضعیت فیزیولوژیکی و روان شناختی آنان، موجب می ­شود نگرش­ها و باورهای غیر منطقی نسبت به روابط زناشویی خود پیدا کنند. معتادان و همسران آن­ها معمولا تبادل عاطفی بسیار کمی دارند. این وضعیت نارضایتی از روابط زناشویی را تشدید می­ کند و تاثیر نامطلوبی بر روابط زناشویی دارد، زیرا اختلال روابط زناشویی علاوه بر مشکلات جسمی و روانی برای زنان، بسیاری از آنان را به جهت بی تفاوتی و بی غیرتی همسر معتاد به سوی برقراری روابط نامشروع سوق می ­دهد (نوری و همکاران، 1387).

باتوجه به این که مصرف مواد بر ظاهر جسمانی تاثیر می گذارد و باعث می شود که فرد تصویر منفی از بدن داشته باشد؛ و این تصویر بدنی منفی  بر رضایت جنسی تاثیر می­ گذارد. از سویی دیگر، شیوع نارضایتی از بدن یک نگرانی عمده محسوب می شود، چرا که با اختلالات و نقص های روانی مانند کاهش عزّت نفس، افسردگی، اضطراب اجتماعی، اختلالات خوردن، اختلالات جنسی و بیماری های مربوط به بدشکلی بدن همراه است (زرشناس، نوری، علی حسینی، رهگذر، سید نور و مشتاق، 1388). پژوهشی که اخیرا در کرمانشاه، روی 177 بیمار وابسته به مواد افیونی صورت پذیرفته، نشان دهنده وجود اختلالات جنسی قابل ملاحضه ای در 70% مراجعه کنندگان بوده است (تاتاری، فرنیا و نصیری، 2010). لذا توجه به مسائل جنسی و تصویر بدنی در افراد معتاد ضرورت می نماید؛ زیرا مطالعات نشان داده است که حل مشکلات جنسی بیماران، در طی درمان اعتیاد، می تواند به ماندگاری بیشتر آن ها، در درمان کمک نماید .

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.