جهان پس از کروناویروس

یووال نوح هراری

مجله فاینانشیال تایمز

ترجمه فراز عطار کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

 

کروناویروس – این طوفان خواهد گذشت. ولی تصمیم‌های حال حاضر ما می‌تواند مسیر زندگی‌مان در سال‌های پیش رو را تغییر دهد.

گونه انسان هم اکنون با یک بحران جهانی به نام کروناویروس مواجه است. شاید بزرگترین بحران گونه ما. تصمیماتی که مردم و دولت‌ها در چند هفته آینده می‌گیرند شاید جهان سال‌های پیش رو را شکل خواهد داد. این تصمیمات نه تنها سیستم سلامت، بلکه اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما را نیز، شکل خواهند داد. ما باید با شتاب، و قاطع عمل کنیم و همچنین باید پیامدهای بلند مدت عمل خود را در نظر بگیریم. وقتی در حال انتخاب از بین گزینه‌های موجود هستیم نه تنها باید این سوال را از خود بپرسیم که چگونه بر این تهدید آنی فائق آییم، بلکه همچنین به این پرسش پاسخ دهیم که بعد از عبور از این طوفان در چه نوع جهانی زیست خواهیم کرد. بله، طوفان خواهد گذشت، گونه‌ی انسان نجات خواهد یافت و اکثر ما زنده خواهیم ماند؛ ولی در دنیایی متفاوت منزل خواهیم کرد.

بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاه مدت تبدیل به بخش‌های جدایی ناپذیری از زندگی می‌شوند. این در طبیعت یک امر ضروری است. اینها فرایندهای تاریخی را تسریع می‌کنند. تصمیماتی که در حالت عادی به سال‌ها غور و بررسی نیاز دارند در حد چند ساعت مورد پذیرش واقع می‌شوند. تکنیک‌های نارس و حتی خطرناک در پهنه عمل به کار گرفته می‌شوند چرا که خطر هیچ کاری انجام ندادن بیش‌تر است. در مقیاس کلان آزمایش‌های اجتماعی، کشورها، در حکم موش‌های آزمایشگاهی هستند. چه اتفاقی می‌افتد هنگامی که همه از خانه کار کنند و تنها از دور با هم در ارتباط باشند؟ چه اتفاقی می‌افتد وقتی تمامی مدارس و دانشگاه‌ها به صورت مجازی برگزار بشوند؟ در حالت‌های عادی دولت‌ها، مشاغل و نظام آموزشی به هیچ وجه با اجرای طرح‌های آزمایشی این چنینی موافقت نخواهند کرد. لیکن شرایط حال حاضر شرایط عادی نیست.

در شرایط بحرانی حال حاضر، ما با دو تصمیم روبرو هستیم که هر کدام منحصراً و به نوبه خود بسیار مهم هستند. نخستین گزینه، انتخاب بین نظارت توتالیتر و توانمندسازی شهروندی (Citizen Empowerment) است. دومین گزینه، انتخاب بین انزوای ملی (Nationalist isolation) و یکپارچگی جهانی (global solidarity) است.

نظارت زیرپوستی

به منظور پایان دادن به اپیدمی، ضروری است تمام جمعیت از یک راهنمای واحد پیروی کنند. دو راه اصلی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. یک روش مختص به دولت است که به نظارت مردم بپردازد و آنهایی را که قوانین را زیر پا می‌گذارند تنبیه کند. امروز برای نخستین بار در تاریخ بشر فناوری امکان نظارت بر همه کس در همه حال را به وجود آورده است. ۵۰ سال پیش ک. گ. ب قادر به تعقیب ۲۴۰ میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی در ۲۴ ساعت شبانه روز نبود و همچنین ک. گ. ب نمی‌توانست به این امید باشد که تمام اطلاعات گردآوری شده را به صورت کارساز پردازش کند. ک. گ. ب متکی به مأموران و تحلیل گران انسانی خود بود و امکان گماردن یک مأمور برای یک از شهروند را نداشت. ولی هم اکنون دولت‌ها می‌توانند به جای استفاده از جاسوس‌هایی از گوشت و خون به گیرنده‌های (Sensors) در همه جا حاضر، و الگوریتم‌های نیرومند اتکا کنند.

در جنگ علیه اپیدمی کروناویروس ، هم اکنون هم، بسیاری از دولت‌ها از این وسایل نظارتی جدید، بهره می‌گیرند. بارزترین نمونه چین است. قدرت حاکم چین نه تنها از طریق نظارت دقیق تلفن‌های هوشمندِ افراد، و نیز با بهره‌گیری از صدها میلیون دوربین تشخیص چهره و وادار کردن مردم به بررسی و گزارش دمای بدن و وضعیت پزشکی‌شان، به سرعت می‌تواند ناقلین مشکوک به کروناویروس را تشخیص دهد، بلکه می‌تواند رفت و آمد و تماس‌های افراد را نیز،ردیابی کند. گستره‌ای از اپلیکیشن‌های موبایل طراحی شده است تا شهروندان را از نزدیک شدن به بیماران مبتلا آگاه سازند. این نوع فناوری محدود به شرق آسیا نیست. نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو به آژانس امنیت اسرائیل این اجازه را تفویض کرد که فناوری نظارتی که در حالت عادی برای جنگ با تروریست‌ها در نظر گرفته شده بود را، به منظور ردیابی بیماران مبتلا به ویروس کرونا به کار برد. هنگامی که کمیته‌های ذیربط مجلس تفویض این اختیارات را رد کردند، نتانیاهو از “اختیارات قانونی در مواقع اضطراری” (Emergency decree) برای رسیدن به مقصود خود استفاده کرد.

ممکن است ادعا کنید این چیز جدیدی نیست. در سال‌های اخیر ،هم دولت‌ها و هم شرکت‌ها، تکنولوژی‌های حتی پیشرفته‌تری را برای ردیابی، نظارت و دستکاری افکار عمومی (Manipulate People) مورد استفاده قرار دادند. به این اوصاف ، همچنان اگر هشیار نباشیم، این اپیدمی ممکن است به نقطه عطفی در تاریخ نظارت بدل شود. نه تنها به دلیل عادی سازی بکارگیری ادوات نظارت جمعی در کشورهایی که تا امروز مانع از پذیرش آن بودند بلکه ،حتی بیشتر، به این دلیل که نقطه عطف یک گذار دراماتیک “از نظارت رو پوستی” به سوی نظارت “زیر پوستی” را مشخص می‌سازد.

پیش از این، هنگامی که انگشتتان صفحه موبایل هوشمندتان را لمس می‌کرد تا بر روی یک لینک کلیک کند آنچه که دولت می‌خواست بداند آن بود که دقیقاً انگشت شما بر روی چه چیزی کلیک کرده است ولی با کروناویروس این خواست و تمرکز تغییر مسیر داده، هم اکنون دولت به دنبال داشتن دمای انگشت شما و فشار خون در زیر پوست شماست.

پودینگ اضطراری ”The Emergency Pudding

هنگامی که بر موضوع نظارت، دست می‌گذاریم، یکی از مشکلاتی که با آن روبرو هستیم این است که هیچکدام از ما دقیقاً نمی‌دانیم چگونه مورد نظارت قرار می‌گیریم و سال‌هایی پیش رو ممکن است با خود، چه چیزی برایمان به ارمغان بیاورد؟ تکنولوژی‌های نظارتی با سرعتی باور نکردنی در حال پیشرفت هستند و آنچه تا ده سال پیش علمی- تخیلی به نظر می‌رسید امروزه اخباری تاریخ گذشته به حساب می‌آیند. به عنوان یک آزمایش فکری (thought experiment)، دولتی فرضی را در نظر بگیرید که از تمامی شهروندان خواسته است که یک بازوبند بیومتریک (زیست‌سنجی) برای نظارت بر دمای بدن و تپش قلب را ۲۴ ساعته به بازو ببندند، نتایج به دست آمده بوسیله الگوریتم‌های دولتی گردآوری و تحلیل می‌شود، این الگوریتم‌ها پیش از آنکه خودتان بدانید خواهند دانست که شما بیمار هستید و هم چنین می‌دانند که شما کجاها بوده‌اید و با چه کسانی ملاقات کرده‌اید. زنجیره‌های سرایت می‌تواند به شکل مؤثری کوتاه شود و حتی از هم بگسلند. یک همچنین نظامی می‌تواند طی چند روز به شکلی باور نکردنی جلو اپیدمی را بگیرد. به نظر عالی می‌رسد، نه؟

ولی مطمئناً وجه بد قضیه (down side) اینست که این نظام به یک سیستم نظارتی جدید هراسناک ،حقانیت می بخشد. برای نمونه اگر شما بدانید که من بر لینک فاکس نیوز کلیک می‌کنم و نه سی. ان. ان. این می‌تواند به شما در مورد نقطه نظر سیاسی من و شاید حتی شخصیت من چیزی را برساند ولی اگر شما بتوانید تغییرات دمای بدن، فشار خون و تپش قلب من را هنگامی که کلیپ ویدئویی را تماشا می‌کنم نظارت کنید می‌توانید بفهمید که چه چیزی من را می‌خنداند، من را به گریه می‌اندازد و چه چیزی من را بشدت عصبانی می‌کند.

ضروری است که به یاد داشته باشیم که خشم، لذت، بی حوصلگی و عشق ،پدیده‌های زیستی هستند درست مانند تب و سرفه. همان فناوری که سرفه را تشخیص می‌دهد می‌تواند خنده را نیز تشخیص دهد. اگر شرکت‌ها و دولت‌ها شروع به دادن اطلاعات زیستی ما در مقیاسی کلان بکنند، آنها می‌توانند ما را حتی بهتر از خودمان بشناسند، و قادر خواهند بود از این پس نه تنها احساس‌های ما را پیش بینی کنند بلکه آنها را دستکاری کنند و به ما هر چیزی که می‌خواهند دیکته کنند، چه به صورت کالا باشد چه سیاست حزبی خاص. نظارت بیومتریک ( زیست‌سنجی) (Biometric monitoring ) تکنیک‌های دیتا هکینگِ کمبریج آنالایتیکا را به نظر ،چیزی از مد افتاده و عصر حجری جلوه می‌دهد. کره شمالی را در سال ۲۰۳۰ تصور کنید که تمام شهروندان مجبورند دستبندهای بیومتریک را ۲۴ ساعتِه به دست داشته باشند. اگر در حال گوش فرا دادن به سخنرانی “قائد اعظم” باشید و دست بندتان علائم خشم را در شما گزارش کند، شما از دست رفته‌اید.

البته شما می‌توانید خود را مجاب کنید که نظارت بیومتریک (زیست‌سنجی) یک روش موقتی است که هنگام وضعیت اورژانسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و هنگامی که وضعیت اضطراری پایان یافت این روش هم، کنار گذاشته خواهد شد. ولی اقدام‌های موقتی، خصلت بدی دارند و آن اینکه وضعیت‌های اضطرار را تداوم می‌بخشند، مخصوصاً به این دلیل که وضعیت‌های اضطراری جدید همواره در افق در کمین هستند. برای نمونه کشور مادری من اسرائیل، طی جنگ‌های استقلال ۱۹۴۸ وضعیت اضطراری اعلام کرد که بر گستره‌ای از اقدامات از سانسور مطبوعات و غصب سرزمین گرفته تا قواعد خاصی برای تهیه پودینگ وجهه قانونی نهاد. جنگ استقلال مدت مدیدی است که پیروز شده است ولی اسرائیل هرگز وضعیت اضطراری را پایان نداد و در ملغی ساختن بسیاری از اقدامات موقتی که از سال ۱۹۴۸ اتخاذ شدند ناکام مانده است. (قانون پودینگ اضطراری به شکل خاضعانه‌ای در سال ۲۰۱۱ منسوخ شد.) (Emergency Pudding)

حتی زمانی که نرخ شیوع کروناویروس به صفر کاهش پیدا کند برخی از دولت‌های حریصِ اطلاعات، این ادعا را مطرح خواهند کرد که نیاز است سیستم نظارت بیومتریک (زیست‌سنجی) بر جای خود باقی بماند. به این دلیل که آنها از موج دوم کروناویروس در هراس هستند یا به این دلیل که یک سویه جدیدی از ابولا در آفریقای مرکزی در حال تکامل است و یا … خودتان حدس بزنید. در سال‌های اخیر، جنگی بزرگ بر سر حریم شخصی در حال درگرفتن است. بحران کروناویروس می‌تواند نوک تیز پیکان جنگ باشد. چرا که در انتخاب بین حریم شخصی و سلامت؛ مردم غالباً سلامت را انتخاب خواهند کرد.

پلیس صابون (Soap Police)

در حقیقت اینکه از مردم بخواهید میان حریم شخصی و سلامت یکی را انتخاب کنند، ریشه مشکل است، این انتخابی دروغین است. ما می‌توانیم و باید از هر دوی حریم شخصی و سلامت بهره ببریم. ما می‌توانیم حفاظت از سلامتمان را انتخاب کنیم و در نتیجه اپیدمی کروناویروس را پایان بدهیم نه به وسیله ایجاد یک رژیم نظارتی توتالیتر بلکه به وسیله توانمند سازی شهروندان. در چند هفته اخیر برخی از موفق‌ترین تلاش‌ها برای سرکوب اپیدمی کروناویروس توسط کره جنوبی، تایوان و سنگاپور اجرا شده است. این کشورها در حالی که تا حدودی از اپلیکیشن‌های ردیابی بهره بردند، بیش‌تر بر تست گیر‌ی های وسیع، گزارش دهی صادقانه و تمایل به همکاری دوسویه با عموم مردمی که به خوبی آگاه شده‌اند تکیه کردند.

نظارت متمرکز و تنبیه‌های شدید تنها راه مجاب کردن مردم در پذیرش خط مشی‌های سودمند نیست، وقتی که به مردم واقعیت‌های علمی اطلاع رسانی بشود و مردم به مقامات دولتی اعتماد کنند که حقایق را به آنها منتقل می‌کنند شهروندان بدون نیاز به نظارت آقا بالا سر کاری را انجام می‌دهند که درست است. یک جمعیت خود انگیخته و به خوبی آگاه شده معمولاً بسیار نیرومند تر و مؤثرتر از جمعیت ناآگاهی عمل خواهد کرد که مدام پایش شود.

برای نمونه در نظر بگیرید در حال شستن دست‌هایتان با صابون هستید. این یکی از بزرگترین پیشرفت‌ها در تاریخ بهداشت انسانی بوده است. همین عمل ساده هر سال جان میلیون‌ها نفر را نجات می‌دهد. در حالی که ما آن را یک امر بدیهی در نظر می‌گیریم، تنها در قرن نوزدهم بود که دانشمندان به کشفِ اهمیت شستن دست‌ها با صابون نائل شدند! پیش از این حتی پزشکان و پرستاران در فاصله بین دو عمل جراحی دست‌هایشان را نمی‌شستند. امروزه میلیاردها انسان روزانه دست‌هایشان را می‌شویند نه به این خاطر که از پلیس صابون ترس دارند، بلکه به این خاطر که از شواهد حقیقی آگاه هستند. من دست‌هایم را با صابون می‌شویم به این دلیل که از ویروس‌ها و باکتری‌ها آگاه هستم. من می‌دانم که این ارگانیسم‌های کوچک، بیماری‌زا هستند، و اینکه، صابون می‌تواند آنها را از بین ببرد.

ولی برای رسیدن به چین سطحی از پذیرش و همکاری دو جانبه شما به اعتماد نیاز دارید، مردم نیاز به اعتماد به علم، مقامات دولتی و رسانه‌ها دارند. در طول چند سال اخیر سیاستمداران غیر مسئول، تعمداً تیشه به ریشه اعتماد به علم، مقامات دولتی و رسانه‌ها زدند. حال همان سیاستمداران غیر مسئول ممکن است وسوسه شوند تا در شاهراه اقتدارگرایی برانند، در حالی که ادعا می‌کنند که نمی‌توان به مردم اعتماد کرد که کار درست را انجام دهند.

طبیعی است اعتمادی که برای سال‌های متمادی خدشه دار شده است یک شبه بازسازی نمی‌شود ولی اکنون زمان عادی نیست در دوران بحران باورها هم می‌توانند به سرعت تغییر کنند. شما می‌توانید برای سال‌ها دعوای مفصلی با فرزندانتان داشته باشید، ولی هنگامی که وضعیت اضطراری اتفاق می‌افتد به ناگاه، ذخیره‌ای پنهان از اعتماد و سازش کشف می‌شود، شما خواهید شتافت که به همدیگر یاری رسانید. به جای ایجاد یک رژیم نظارتی، هنوز برای بازسازی اعتماد مردم به علم، مقامات دولتی و رسانه‌ها آنچنان هم دیر نیست. ما حتماً می‌توانیم از تکنولوژی‌های جدید هم استفاده کنیم ولی این تکنولوژی‌ها باید در راستای توانمندسازی شهروندان به کار گرفته شوند. من کاملاً موافق این هستم که دمای بدن و فشار خون من مورد ارزیابی قرار گیرد، ولی این داده‌ها نباید برای ایجاد یک حاکمیت مطلق به کار گرفته شود، بلکه این اطلاعات باید من را قادر سازد تا تصمیمات شخصی آگاهانه‌تری را اتخاذ کنم و همچنین حکومت را برای تصمیماتش مسئول، نگه دارد.

اگر من بتوانم وضعیت پزشکی خود را ۲۴ ساعته رصد کنم، نه تنها خواهم فهمید که آیا به تهدیدی برای سلامت دیگران تبدیل شده‌ام یا نه، بلکه همچنین خواهم فهمید کدام عادات من با سلامتی من در ارتباط است. و اگر بتوانم به آمارهای قابل اعتماد شیوع کروناویروس دسترسی داشته باشم و آنها را تحلیل کنم آنگاه خواهم توانست داوری کنم که دولت حقیقت را می‌گوید و سیاست‌های صحیحی را برای مبارزه با اپیدمی اتخاذ کرده است یا نه. هرگاه مردم از نظارت گفتگو می‌کنند به یاد داشته باشید که همان فناوری نظارتی که معمولاً می‌تواند توسط دولت و دیگر ارگان‌ها برای نظارت بر افراد مورد استفاده قرار گیرد، هم چنین می‌تواند به وسیله افراد برای نظارت بر دولت‌ها استفاده شود.

بنابراین همه‌گیری کروناویروس یک آزمون بزرگ شهروندی است، در روزهای پیش رو هر کدام از ما، ورای تئوری‌های توطئه بی اساس و سیاستمداران منفعت طلب، باید انتخاب کنیم که به داده‌های علمی و به متخصصین بهداشت و درمان اعتماد کنیم. اگر در تصمیم‌گیری درست شکست بخوریم ممکن است خودمان را در حال امضای واگذاری آزادی‌های عزیزمان بیاییم، در حالی که فکر می‌کنیم در حال حفاظت از سلامتمان هستیم.

ما به برنامه جهانی نیاز داریم

دومین تصمیم مهمی که ما با آن روبرو هستیم انتخاب بین انزوای ملی و یکپارچگی جهانی است. هم خود اپیدمی و هم پیامدهای بحران اقتصادی برآمده از آن هر دو مسئله جهانی هستند. آنها تنها به وسیله همکاری جهانی می‌توانند به صورت کار آمد حل شوند.

نخست و مهم‌تر، به جای رویارویی با کروناویروس، ما نیاز به اشتراک اطلاعات به شکل جهانی داریم. این بزرگ‌ترین برتری گونه انسان نسبت به ویروس‌ها است. یک کروناویروس در چین با یک کروناویروس در آمریکا در رابطه با چگونگی بیمار سازی در انسان نمی‌توانند اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند ولی چین می‌تواند درس‌های ارزنده‌ای در رابطه با کرونا ویروس به آمریکا بدهد. آنچه یک پزشک در ایتالیا در شروع روز در میلان کشف می‌کند می‌تواند بخوبی جان‌هایی را عصر هنگام در تهران نجات بخشد. وقتی که دولت انگلستان در انتخاب میان سیاست‌های گوناگون به شک افتاده است، می‌تواند از کره‌ای‌هایی که یک ماه پیش با معضل مشابه‌ای درگیر بودند، راهنمایی بگیرند. ولی برای اینکه چنین چیزی تحقق یابد ما نیاز به اعتماد و همکاری جهانی داریم.

کشورها باید خواستار این باشند که آشکارا اطلاعاتشان را در اختیار یکدیگر بگذارند و خاضعانه به دنبال کسب راهکار از همدیگر باشند و همچنین باید بتوانند به این داده‌ها و بینش‌هایی که کسب می‌کنند اعتماد کنند. ما همچنین برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی، به تلاش جهانی نیاز داریم بخصوص برای کیت‌های تست و ماشین‌های تنفسی (Respiratory Machine). به جای اینکه هر کشور به شکل منطقه‌ای عمل کند و هر تعداد تجهیزاتی که می‌تواند به دست آورد را انباشت کند، یک تلاش هماهنگ جهانی می‌تواند به صورت چشمگیری تولید تجهیزات را افزایش دهد و مطمئن شود که تجهیزات نجات بخش به صورت عادلانه تری توزیع می‌شود. همانگونه که کشورها در دوره جنگ صنایع کلیدی را ملی می‌سازند، جنگ انسان بر علیه کروناویروس ممکن است ما را به سمت “بشری کردن” “Humanize” خط‌های ضروری تولید سوق دهد. یک کشور غنی با موارد ابتلاء پایین باید راغب باشد که تجهیزات با ارزش را به کشوری فقیرتر با موارد ابتلاء بالا ارسال کند، و اعتماد داشته باشد اگر و هنگامی که آن کشور متعاقباً به کمک نیاز دارد دیگر کشورها به یاری‌اش خواهند آمد.

ما ممکن است برای ایجاد ائتلافی از پرسنل پزشکی، به تلاش جهانی مشابهی نیاز داشته باشیم. کشورهایی که هم اینک کمتر گرفتار کروناویروس هستند می‌توانند کادر پزشکی خود را به مناطقی که بیشتر درگیر هستند گسیل کنند تا در زمان نیاز به آنها کمک کنند و همچنین به این منظور که تجارب با ارزش را به دست آورند. اگر در آینده اپیدمی، تغییر جهت دهد کمک‌ها می‌توانند همگام با تغییر مسیرِ اپیدمی از کشورهای کمتر درگیر به کشورهایی که درگیری بیش‌تری دارند تغییر جهت دهد.

در حوزه اقتصادی نیز نیاز به همکاری جهانی، حیاتی است. نظر به ماهیت جهانی اقتصاد و زنجیره‌های منابع، اگر هر دولتی تنها به مسائل خود بدون در نظرداشتن دیگران بپردازد، نتیجه آشفتگی محض، و بحران‌های عمیق‌تر خواهد بود. ما به برنامه جهانی برای عمل نیاز داریم و ما سریعاً، به آن نیاز داریم.

نیاز دیگر رسیدن به توافق جهانی بر سر مسئله مسافرت است. لغو تمامی سفرهای بین‌المللی برای ماه‌ها، محرومیت‌های زیادی را در پی خواهد داشت و در روند جنگ علیه کروناویروس ممانعت ایجاد خواهد کرد. کشورها به منظور فراهم آوردن شرایطی که حداقلی از مسافرانِ ضروری همانند دانشمندان، پزشکان، خبرنگاران، سیاستمداران و بازرگانان به صورت قطره چکانی سفرهای بین‌المللی شأن ادامه دهند، به همکاری جمعی نیاز دارند. این امر امکان پذیر است چنانچه به یک توافق جمعی برسیم که در آن غربالگری اولیه مسافران در کشور مبدا صورت گیرد. اگر شما بدانید که تنها مسافرانی که به دقت غربال شده‌اند اجازه ورود به هواپیما را یافته‌اند شما بیش‌تر راغب خواهید بود که آنها را در کشور خود بپذیرید.

متأسفانه هم اکنون کشورها بندرت هیچکدام از این موارد را انجام می‌دهند. یک رخوت عمومی گریبان جامعه جهانی را گرفته است. به نظر می‌رسد که هیچ آدم بالغی در جمع رهبران جهانی حضور ندارد. هفته‌ها پیش انتظار یک گردهمایی اضطراری از رهبران جهانی می‌رفت که در طی آن به یک برنامه عملیاتی مشترک دست یافته باشند. تنها در طول این هفته یک ویدئو کنفرانس توسط رهبران جی ۷ ترتیب داده شد که نتیجه آن هم به چنین برنامه‌ای منجر نشد.

در بحران‌های جهانی پیشین، همانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و اپیدمی ابولا در ۲۰۱۴، ایالات متحده آمریکا در نقش رهبر جهانی در نظر گرفته شد. ولی حکومت کنونی آمریکا وظیفه رهبری را واگذار کرده است. او خیلی واضح و روشن بیان کرده که به شکوه آمریکا، بسیار فراتر از آینده گونه انسان اهمیت می‌دهد

این حکومت حتی نزدیک‌ترین هم پیمانان خود را رها کرده است. هنگامی که آمریکا تمام پروازها از اتحادیه اروپا را لغو می‌کرد حتی به خود دردسر نداد که از پیش، هشداری به اتحادیه اروپا بفرستد، چه برسد به اینکه در مورد این اقدام تند و تیز، با اتحادیه اروپا رایزنی بکند. حکومت کنونی آمریکا با پیشنهاد چیزی در حدود یک بیلیون دلار به یک شرکت داروسازی آلمانی به منظور خرید حق انحصار تولید واکسن کووید -۱۹، آلمان را شگفت زده کرد. حتی اگر حکومت کنونی نهایتاً خط مشی خود را تغییر دهد و به یک رویه جدید جهانی روی آورد، تعداد کمی از رهبری پیروی می‌کنند که، هرگز مسئولیتی نمی‌پذیرد، هرگز به اشتباهاتش اعتراف نمی‌کند و کسی که مکرراً اعتبار همه چیز را به خود نسبت می‌دهد در حالی که همه سرزنش‌ها را به دیگران.

اگر بپذیریم جای خالی مانده آمریکا، توسط دیگر کشورها پر نشده است، این موضوع نه تنها متوقف کردن اپیدمی حاضر را بسیار سخت‌تر می‌کند، بلکه میراث آن همچنان طی سال‌های پیش رو به مسموم کردن روابط بین‌الملل، ادامه خواهد داد. با این حال هر بحرانی، همچنین، یک فرصت است. ما باید امیدوار باشیم که اپیدمی کنونی کروناویروس، در درک خطر حاد چندپارگی جهانی، به گونه انسان، کمک کند.

گونه انسان محکوم به انتخاب است. آیا ما تا بُن ریشه‌های چندپارگی خواهیم رفت یا مسیرِ به سمت یکپارچگی جهانی را انتخاب خواهیم کرد؟ اگر ما چندپارگی را انتخاب کنیم تنها منجر به طولانی‌تر شدن بحران کنونی نخواهد شد، بلکه به فجایعی بسیار بدتر در آینده خواهد انجامید. اگر یکپارچگی جهانی را انتخاب کنیم نه تنها پیروزی ای در برابر کروناویروس خواهد بود، بلکه پیروزی است در برابر تمامی اپیدمی‌های آینده و بحران‌هایی که ممکن است بر گونه انسان در قرن ۲۱ بتازد.

منبع:

https://www.ft.com/content/19d90308-6858-11ea-a3c9-1fe6fedcca75

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.