چرا مردم عزتنفس بالا را با خودشیفتگی اشتباه میگیرند؟
چرا مردم در اولین برخورد با خودشیفتهها برداشتهای مثبتی از آنها دارند؟
نویسنده: اسکات بری کافمن
ترجمه: ویدا ساعی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
خودشیفتگی- حال و هوای کاریزماتیک خودشیفتگان، از لباس مجلل، رفتارهای خودباورانه و نگاههای جذابشان تا شوخطبعی آنها اغلب اولین تصور بزرگ را در ذهن بیننده ایجاد میکند. در عین حال به نظر میرسد با وجود اینکه مردم در درک دقیق خودشیفتگی در دیگران که بر اساس حداقل اطلاعات (حتی ظاهر بدنی که معمولاً یک نشانۀ کافی برای درک دقیق خودشیفتگی است) بسیار خوب عمل میکنند، ولی سؤال جالبی دارند که چرا با وجود اینکه رفتار خودشیفتهها نمایشی، زورگویانه، برتری طلبانه، مغرورانه، سوءاستفاده گرایانه و نیازمند مبرم به تحسین طلبی است، ولی بسیار جذاب هستند؟
محققان کانادایی، میراندا جیکومین و مسیحی جردن، فکر میکردند که ممکن است چیزی بیش از خودشیفتگی، وجود داشته باشد. آنها برای بیشتر روشن شدن دلیل جذابیت خودشیفتگی، به این بررسی پرداختند که آیا واقعاً خودشیفتهها برداشتهای اولیۀ مثبت در نظر مردم ایجاد میکنند یا ممکن است مردم خودشیفتگی را با عزتنفس بالا اشتباه بگیرند؟ در حالی که بسیاری از افراد تمایل دارند تصور کنند که خودشیفتهها از عزتنفس بسیار بالا برخوردارند، ولی ارتباط بین خودشیفتگی و عزتنفس در واقع بسیار ناچیز است و در واقع مسیرها و پیامدهای رشدی بسیار متفاوتی دارند.
کسانی که دارای عزتنفس سالم هستند، معتقدند که آنها شایسته هستند و برای برقراری ارتباط صمیمی و معنادار با دیگران تلاش میکنند، ولی لزوماً خود را برتر از دیگران نمیبینند. در مقابل، خودشیفتهها فکر میکنند که از دیگران برتری دارند، ولی لزوماً خود را شایسته نمیدانند. در واقع از آنجایی که آنها اغلب فاقد یک احساس پایدار درونی امنیت در خود هستند، احساس اعتماد به نفس در آنها تقریباً اغلب به تأیید دیگران بستگی دارد. آیا ممکن است که مردم این دو را اشتباه بگیرند؟
این چیزی است که محققان دریافتند. اینکه افرادی که از خودشیفتگی بالایی برخوردار بودند، عزتنفس کمتری داشتند و به عکس افرادی که عزتنفس بالایی داشتند، خودشیفتگی کمتری داشتند. آنها حتی به پروفایلهای دوستیابی نگاه کردند و دریافتند که شرکت کنندگان زن علاقۀ بیشتری به ملاقات با مردان دارای تصاویر پروفایل خودشیفته تر دارند که این تأثیر به طور خاص به معنی عزتنفس بالا برداشت میشود و نه خودشیفتگی. این نتایج حاکی از آن است که درک مثبت از خودشیفتگی به دلیل تأثیر مثبت ادراک از عزتنفس مورد تأیید قرار گرفته است.
ولی توجه به این نکته لازم است: درک خودشیفتگی به خودی خود با علاقۀ شخصی کمتری همراه بوده است. در حقیقت وقتی الگوی روشنی از اهداف خودشیفتگی مطرح شد، الگوی تمایل به خودشیفتهها معکوس شد. در این موارد، مردم کسانی را که دارای عزتنفس بالا بودند ولی خودشیفتگی کمی داشتند، ترجیح دادند.
چرا مردم خودشیفتگی را اعتماد به نفس بالا میدانند؟
این یافتهها نشان میدهد که افرادی که از خودشیفتگی بالایی برخوردار هستند، برداشتهای اولیۀ مثبت در دیگران ایجاد میکنند، زیرا مردم فکر میکنند که آنها دارای عزتنفس بالایی هستند و این مسئله باعث میشود که آنها از خودشیفتگی خود غافل شوند (حتی در پروفایلهای دوستیابی). با این حال مردم به خودی خود جذب خودشیفتگی نمیشوند و وقتی واضح گفته میشود که مردم به خودشیفتگی زیاد نمره میدهند، الگوی تمایل به آنها برعکس میشود.
پس چرا بسیاری از افراد خودشیفتگی را نادرست نفسیر میکنند؟
محققان برخی احتمالات را مطرح میکنند:
یک احتمال این است که افراد اعتقاد ضمنی دارند که خودشیفتهها از عزتنفس فوقالعاده بالایی برخوردار هستند، بنابراین اگر خودشیفتگی خود را بپذیرند و درک کنند، عزتنفس آنها افزایش مییابد. البته با توجه به اینکه پذیرش و درک خودشیفتگی در خود با دوست داشتن خود رابطۀ معکوس دارد، این احتمال بعید به نظر میرسد.
یک احتمال بیشتر این است که خودشیفتهها دستکاری کنندههای سیگنالهای مرتبط با عزتنفس هستند. عزتنفس یک خصلت با ارزش اجتماعی است و مطالعات دیگر نیز نشان دادهاند که افراد وقتی احساس میکنند سطح بالاتری از عزتنفس دارند، مثبتتر دیده میشوند. این احتمال وجود دارد که افرادی که خودشیفتگی بالایی دارند از این واقعیت آگاه باشند و از راه استراتژیک خود را به روشهایی معرفی کنند که از نظر دیگران دارای عزتنفس بالا به نظر برسند.
همچنین احتمالاً بین خودشیفتگی و درک کنندگان آن تعامل وجود دارد. از آنجا که آنهایی که در خودشیفتگی بیشترین امتیاز را دارند نسبت به آنهایی که خودشیفتگی کمتری دارند، در شبکههای اجتماعی بزرگتر محبوبیت بیشتری دارند، ممکن است برای دستیابی به چنین موقعیتی با اجتماع در ارتباط باشند. از این گذشته، گاهی ویژگیهای خودشیفتگی، انسانیت تلقی میشود، به همین دلیل خودشیفتهها در جذب افراد آسیب پذیر که به ویژه در نیاز احترام به خود، کمبود دارند، بسیار خوب عمل میکنند.
با این گفته برخی افراد ممکن است خودشیفتهها را مثبتتر بدانند، نه به این دلیل که آسیب پذیر باشند بلکه به این دلیل که آنها انگیزۀ بسیار بالایی برای موقعیت و قدرت اجتماعی دارند و فکر میکنند که خودشیفتهها میتوانند به آنها کمک کنند تا به اهداف خود برسند. برای مطالعات آینده جالب خواهد بود که به سطح خودشیفتگی فرد مبتلا نگاه کنیم.
در حالی که در ابتدا خودشیفتگان میتوانند بسیار جذاب باشند، به محض اینکه مردم شروع به شناخت ویژگیهای کمتر مطلوب خودشیفتهها و ماهیت سطحی ارتباطی آنها میکنند، این جذابیت از بین میرود. در واقع، خودشیفتهها در «منطقۀ نوظهور» زندگی میکنند، موقعیتهایی که شامل افراد ناشناخته، روابط اولیه و کوتاه مدت میشود. در این منطقه است که خودشیفتهها احتمالاً مثبت ارزیابی میشوند، زیرا آنها انگیزۀ یک برداشت اولیۀ خوب را از خود ایجاد میکنند.
در مقابل، خودشیفتهها در «منطقۀ پایدار»، موقعیتهایی که افراد آشنا، روابط مداوم و طولانی مدت دارند، دچار سقوط و سوختن میشوند. با پیشرفت رابطه، خودشیفتهها شروع به نمایش رفتارهایی میکنند که منفی ارزیابی میشوند، مانند زورگویی و پرخاشگری. خودشیفتهها به صورت چرخهای به منطقۀ نوظهور باز میگردند زیرا به بازخورد اجتماعی و عاطفی مثبت که از منطقۀ در حال ظهور دارند معتاد هستند. در نتیجه، آنها در کسب محبوبیت، دوست داشته شدن توسط افراد جدید و به دست آوردن جایگاه اجتماعی خوب هستند، ولی اغلب برای حفظ روابط معنادار و صمیمی مشکلات بزرگی دارند.
پیامدها
در اینجا به پیامدهای آشکار سیاست دوستیابی اشاره میشود. در عرصۀ آشنایی، اغلب با ارزش ترین دوستان، خود را با لباس فاخر و لبخندی کاملاً آراسته نشان نمیدهند. در حقیقت، کاملاً برعکس است: افرادی که دارای عزتنفس سالم هستند، معمولاً نیازی مداوم برای نمایش خصوصیات خود ندارند، زیرا آنها به ارزش پایدار خود اطمینان دارند و میدانند که همۀ ویژگیهای آنها به موقع آشکار خواهند شد. شاید همۀ ما باید در عرصۀ آشنایی و روابط، شانس بیشتری به مردم ببخشیم و ویژگیهای خود را پنهان نکنیم و حتی برایمان مهم نباشد که آرامش و اعتماد به نفسمان به عنوان عدم اعتماد به نفس تلقی شود.
به دیدگاه سیاسی پیامدهای این مطالعه توجه کنید:
«آیا عزتنفس بالا راهی برای ورود به کاخ سفید است؟ نظریۀ ضمنی عزتنفس و تمایل به رأی دادن به نامزدهای ریاست جمهوری»
از آنجا که بسیاری از مردم با تصورات خود در مورد میزان عزتنفس کاندیداها، تصمیم به رأی دادن میگیرند، تشخیص دقیق بین خودشیفتگی و عزتنفس بسیار مهم است. به ویژه با توجه به اینکه رئیس جمهور فعلی ایالات متحده آنقدر به طرفداران خودشیفتگی، امید و الهام میدهد که آنها نیز یک روز میتوانند رئیس جمهور شوند.
سرانجام فکر میکنم پیامدهای مهمی برای کسانی که با خودشیفتگی زیاد به نتیجۀ دلخواه خود میرسند، وجود دارد. من دوست دارم دلسوزانه دربارۀ همۀ منابع مختلف بررسی کنم و فکر میکنم کسانی که در طیف خودشیفتگی امتیاز بالایی دارند، رنجهای غیر ضروری زیادی را برای خود و دیگران ایجاد میکنند. من معتقدم که به جای استفاده از روشهای استراتژیک برای جذب دیگران، وقتشان را صرف کسب یک حس واقعی برای رسیدن به خود ارزشی کنند و واقعاً به چیزهایی تسلط پیدا کنند که باعث میشود احساس شایستگی به دست آورند.
در حالی که ما اغلب رنج خودشیفتهها را درک نمیکنیم و خیلی راحت میتوانیم با تمسخر به رفتارهای نمایشی پرمخاطب او نگاه کنیم، باید بدانیم که خودشیفتگی مختص انسان است و ممکن است در طول زندگی برای همۀ ما اتفاق بیفتد. من و همکارم امانوئل ژوک به این نکته رسیدیم که وقتی بزرگواری خیلی بزرگ میشود، میتواند منجر به آسیب پذیری، ترس، اضطراب و حتی افسردگی شود. بنابراین تفکیک دقیق بین خودشیفتگی و عزتنفس سالم بسیار مهم است، نه تنها برای کسی که از خودشیفتگی کم برخوردار است، بلکه برای کسانی که معتاد به احترام نیز هستند، مهم است.
نکته: یک محدودیت بزرگ در این مطالعه این بود که در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه انجام شده است. بدون شک در این مطالعه تأثیر سن نیز بسیار مهم است زیرا هرچه افراد پیرتر میشوند به احتمال زیاد در تمایز میان خودشیفتگی و عزتنفس بالا دقیقتر عمل میکنند و کمتر به نمایشگرهای خودشیفتگی، حتی در اولین برخورد، اعتماد میکنند.