کنترل راه حل نیست بلکه خود مشکل است
کنترل راه حل نیست بلکه خود مشکل است
مریم امیدبیگی
دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه خوارزمی
یکی از فرایندهای اصلی درمان اکت که اسم درمان نیز از آن گرفته شده فرایندی به نام پذیرش است و وجه مقابل پذیرش یا همان وجه بیمارگون آن اجتناب تجربهای است. وقتی میگوییم پذیرش گاهی این سوءتفاهم پیش میآید که منظور نوعی انفعال و دست از تلاش .کشیدن است، گویی درمانگر، بیمار را به پذیرش بیقیدوشرط مشکلات و مسائل زندگی فرامیخواند. اما همانطور که ذکر شد باید بگوییم که این فقط یک سوءبرداشت از درمان اکت است. اتفاقاً در این رویکرد درمانی درمانگر افراد را به تلاش کردن در جهت رسیدن به ارزشهایشان ترغیب کرده و از آنها میخواهد در این مسیر درد و رنج روانشناختی لازم را بپذیرند. بهعبارتدیگر بهجای آنکه از تجربه درد و رنج لازم برای رسیدن به یک ارزش اجتناب کنند، آن را بپذیرند.
یکی از راهبردهای اجتنابی که افراد استفاده میکنند فرایند کنترل است. یعنی افراد سعی میکنند احساسات منفی خود را کنترل کنند و از تجربه آنها اجتناب کنند. اما نکته جالب اینجاست که ما هرچه بیشتر سعی میکنیم احساسات منفی خود را کنترل کنیم کمتر موفق میشویم پس کنترل راه حل نیست بلکه خود مشکل است. احتمالاً همه شما پدیده خرس سفید وگنر را شنیدهاید. فرض کنید شما به هرچیزی که دوست دارید میتوانید فکر کنید؛ هرچیزی بهجز خرس سفید! در کمال تعجب میبینید که اولین چیزی که به ذهن شما میآید همان خرس سفید است! فرایند کنترل احساسات منفی نیز دقیقاً همین مکانیزم را دارد و تلاش برای اجتناب از آنها اتفاقاً آنها را بیشتر فرامیخواند اجازه دهید با یک تمثیل این فرایند را روشنتر کنیم.
تمثیل مسافران اتوبوس
کنترل راه حل نیست بلکه خود مشکل است: فرض کنید شما راننده یک اتوبوس هستید؛ اتوبوسی که پر از مسافرهای مختلف است و بعضی از این مسافرها ترسناک و بیادب هستند، لباسهای تیرهای پوشیدهاند و حتی ممکن است چاقو همراه خود داشته باشند و سعی میکنند شما را کنترل کنند یا به زور به مسیر دیگری هدایت کنند مسیری که با مسیر اصلی شما (مسیر ارزشهای شما) متفاوت است، اینجا مسافران نمادی از افکار، احساسات، حس های بدنی و رفتارهای خاص شما هستند و اتوبوس نمادی از خود زندگی است.
وظیفه اصلی شما به عنوان راننده اتوبوس، کنترل و هدایت اتوبوس است و اگر شما انرژی و توان خود را برای کنترل مسافران به کار گیرید قطعا از مسیر اصلی خود بازمیمانید و یک کار بیهوده و فرسایشی را انجام دادهاید بهعبارتدیگر شما نمیتوانید درآنواحد هم رانندگی کنید هم سراغ مسافران بروید و آنها را سرجای خود بنشانید؛ بنابراین شما نمیتوانید هم زندگی کنید هم دائم به فکر کنترل افکار و احساسات خود باشید ولی با پذیرش آنها به عنوان بخشی از زندگی و یادگرفتن مهارتهای مقابلهای مناسب میتوانید با آرامش بیشتر و فرسایش روانی کمتر زندگی کنید.
برگرفته از کتاب:
A Clinician’s Guide to Using Acceptance & Commitment Therapy in Treating Depression
(ROBERT D. ZETTLE, PH.D. (2007).