جمع بی‌صدا: تصورات قالبی، باورهای غلط و افسانه‌های رایج درباره تجاوز جنسی

آیدا محمودی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی – مرکز مشاوره کاج

قسمت سوم– تصورات قالبی درباره تجاوز جنسی

تصورات قالبی، تصورات غلط و افسانه‌های زیادی پیرامون مسئله تجاوز وجود دارد که بر نحوه برخورد جامعه و سیستم قضایی و پزشکی با آزار جنسی تأثیر می‌گذارد. این افسانه‌ها همچنین بر ادراکهای بازمانده آزار جنسی، فراهم بودن حمایت اجتماعی و چگونگی کنار آمدن فرد با پیامدهای هیجانی و روانی حادثه مؤثر است. توجه به تصورات قالبی (تصورات پذیرفته شده توسط عموم درباره یک موضوع بدون توجه به صحت و سقم آنها) و افسانه‌های پیرامون مسئله تجاوز به نوشته‌های فمینیستی دهه هفتاد میلادی باز می‌گردد.

سوزان براون‌میلر (۱۹۷۵) چهار تصور غلط را شناسایی می‌کند: تمام زنان میخواهند مورد تجاوز قرار گیرند، هیچ زنی نمیتواند برخلاف خواستهاش مورد تجاوز قرار گیرد، خودش میخواست و اگر قرار است مورد تجاوز واقع شوی بهتر است از آن لذت ببری.

با اینکه اکثر تصورات قالبی پیرامون مسئله تجاوز با اندوخته شدن دانش در این زمینه در بیست سال اخیر بی‌اعتبار شده است یک تصور غلط کماکان پایدار است و آن هم این است که تجاوز حملهای فیزیکی است که توسط غریبهای روانپریش که شبانگاه در کوچهای تاریک صورت میگیرد. با اینکه این مسئله در برخی از موارد رخ می‌دهد، مقوله‌های یک اختلال روانی در مورد بیشتر متجاوزین صدق نکرده، بیشتر تجاوزها در فضاهای سربسته توسط کسی که قربانی وی را می‌شناسد صورت می‌گیرد. واژه‌هایی چون آشنایان و تجاوز قرار ملاقات برای ۸۰ ٪ آزارهای جنسی در مراکز بحران تجاوز استفاده می شود. تجاوز توسط آشنایان تا چندی پیش پدیده پنهانی بود تا زمانی که در انگلستان در پی یافته‌هایی که مشخص می‌کرد بیشتر این موارد از قلم انداخته می شوند و کمتر توسط دستگاه قضایی محکوم می شوند، تبلیغاتی صورت گرفت. حتی زنانی که توسط آشنایان مورد تجاوز قرار می‌گیرند نیز کمتر به پلیس گزارش می‌دهند، کمتر کمک پزشکی و روانشناسانه می‌گیرند و بیشتر ممکن است مجرم دیده شوند و به نسبت زنانی که مورد تهاجم فرد بیگانه قرار می‌گیرند از حمایت کمتری از طرف شریک زندگی، خانواده و دوستان برخوردار می‌شوند.

تصور قالبی مرتبط دیگر درباره این موضوع این است مردان نمیتوانند به همسر خود تجاوز کنند. در واقع تجاوز در چارچوب ازدواج بسیار رایج است و در بیشتر فرهنگها اتفاق می‌افتد. تجاوز توسط افراد نزدیک ثانویه به سایر انواع سؤاستفاده جسمانی است. گستردگی مسئله در بررسی انجام شده در ایالات متحده به چشم می‌آید که زنان این کشور بیشتر محتمل است که توسط شریک فعلی یا قبلی خود مورد حمله، آسیب جسمی و تجاوز قرار بگیرند یا کشته شوند تا توسط سایر مهاجمین.

تصور قالبی شایع دیگر این است که زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند حتما خودشان باعث شدهاند که این اتفاق برایشان بیفتد. این قضاوت ممکن است بر مبنای رفتار، لباس پوشیدن و تاریخچه رفتارهای جنسی فرد باشد (یعنی دختران خوب مورد تجاوز قرار نمیگیرند). این ایده که یک نفر انتخاب می‌کند که مورد تجاوز قرار گیرد با افسانه‌های شایع دیگری مرتبط است مانند این فرض که انگیزه تجاوز برخواسته از امیال جنسی مردانه غیر قابل کنترل است که با فرض شایع دیگری در ارتباط است که طبق آن اکثر زنان مخفیانه از مورد تجاوز قرار گرفتن لذت میبرند. برخلاف شواهد روز افزون که چنین افسانه‌هایی را بی‌اعتبار می‌سازند، این دیدگاه در رسانه‌ها و نوشته‌ها رواج دارد. این مسئله که تجاوز جنسی برخواسته از امیال نیرومند و تکانشی جنسی است توسط این واقعیت زیر سوال می‌رود که اکثر متجاوزین در زمان حمله به رابطه جنسی رضایتمندانه دسترسی دارند. بعلاوه آسیب سطح بالایی که پس از تجاوز به چشم می‌خورد نمایانگر این مسئله است که تجاوز عملی ارعابگرانه و خشونت‌آمیز است که با هدف کنترل، تحقیر و بی‌ارزش کردن بازمانده انجام می شود.

تصورات قالبی خاصی وجود دارند که مدیریت شرایط مردان مورد آزار جنسی قرار گرفته را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این ایده که نمیتوان به مردان واقعی تجاوز کرد تا همین اواخر در قوانین انگلستان نیز بچشم می‌خورد چرا که جرم تجاوز بصورت دخول به واژن تعریف شده بود (یعنی تنها زنان می‌توانند مورد تجاوز قرار گیرند). این تصور قالبی همچنین با دیدگاههای سنتی به مردانگی منطبق است که در آن مردان باید بتوانند از خود دفاع کنند. با اینحال در مطالعات کمی که در این زمینه انجام گرفته، مردان سطوح بالای شوک و ترس را در طول این حملات گزارش کرده‌اند که موجب احساس بی‌دفاعی و ناتوانی از پاسخدهی شده بود. افسانه رایج دیگر تأثیرگذار بر مردان این است که وجود برانگیختگی جنسی یا ارضای جنسی اشاره به رضایت بازمانده برای عمل جنسی دارد. در حالیکه این مسئله در تعدادی از مطالعات انسانی و حیوانی رد شده است که در آنها سطوح بالای برانگیختگی روانی منجر به پاسخ تناسلی شده، همچنان این مسئله در محاکمات قضایی در دفاع از مهاجم استفاده می‌شود.

سایر افسانه ها در رابطه با این اشتباه است که عمل جنسی بین دو فرد همجنس عملی همجنس‌گرایانه است. مردی که به مردان دیگر تجاوز قرار میکند حتما همجنسگراست و مردی که توسط مرد دیگری مورد تجاوز قرار میگیرد حتما همجنسگراست یا همانند همجنسگرایان رفتار میکند. مردان تجاوز را گزارش می‌کنند چرا که می‌ترسند برچسب همجنس‌گرایی به آنها زده شود و مسئله تجاوز در برخی مردان منجر به پریشانی حاد در رابطه با تمایلات جنسی و نقشهای جنسی می‌شود. پریشانی در مورد تمایلات جنسی صرفنظر از گرایشهای جنسی، مردان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همانند تجاوز به زنان، تجاوز در مردان نیز جرمی است که مبنای آن بی‌ارزش‌سازی و غلبه کردن است تا انگیزه جنسی. همین تصورات قالبی است که به میزان پایین گزارش تجاوز جنسی مردان به پلیس و حتی خانواده و دوستان آنها دامن می‌زند. در نتیجه برنامه‌های درمانی مختص مردان در زمینه تجاوز نیز کمیاب است.

طبیعت فراگیر تصورات قالبی بالا در تعدادی از مطالعات انجام شده در مورد نگرش نسبت به تجاوز که توسط گروههای متخصص مختلف از جمله وکلا، پلیس، پزشکان، پرستارها و متخصصان سلامت روان تأیید شده است. بطور کلی بنظر می رسد متخصصان مراقبتهای بهداشتی به افرادی که در الگوی تصورات قالبی خشونت جنسی قرار می‌گیرند پاسخگویی بهتری دارند. بعلاوه یافته‌های این مطالعات معمولا مبنی بر این است که تفاوتهای جنسی در نگرش نسبت به تجاوز وجود دارد مانند این که مردان بیشتر از زنان افسانه های مربوط به تجاوز را بیشتر قبول می‌کنند، کمتر از بازماندگان تجاوز حمایت می‌کنند، تحمل بیشتری نسبت به خشونت جنسی دارند و بیشتر بازماندگان را مقصر می‌دانند.

تصورات قالبی بالا توسط بازماندگان درونی شده و این امر منجر می‌شود خودشان را در رابطه با رخداد تجاوز سرزنش کنند. اثر منفی خودسرزنشگری (و سرزنش توسط دیگران) در عملکرد بازمانده پس از تجاوز در تحقیقات نشان داده شده است. تابحال برنامه گسترده‌ای در زمینه جلوگیری از تجاوز با مرکزیت تغییر نگرش نسبت به تجاوز به اجرا گذاشته نشده است. مهم است کسانی که با بازماندگان تجاوز و آزار جنسی کار می‌کنند تا نگرشها و مفهوم‌سازی‌های اشتباه خود را در این زمینه بررسی کنند. لازم است در نظر گرفته شود که قضاوت مختص دادگاه کیفری است نه اتاق درمان و مشاوره. طبیعت نافذ و فراگیر این تصورات قالبی و اثرات منفی آنها بر بازماندگان تجاوز نیاز مبرم به آموزش عموم و سیستم درمانی را برجسته می‌سازد.

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.