جمع بیصدا: تجاوز جنسی و پیامدهای آن در زنان آسیب دیده
قسمت دوم–آنچه لازم است بدانیم
آیدا محمودی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی – مرکز مشاوره کاج
تجاوز جنسی- خشونت توسط سازمان جهانی بهداشت بعنوان تهدید یا استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت در برابر خود، دیگری، یک گروه یا جامعه شناخته شده که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روانی، رشد ناقص یا محرومیت گردیده یا احتمال دارد منجر به چنین مواردی شود. تهاجم را میتوان در دو بستر متغیر نگریست. متغیر نخست این است که چه کسی مورد تهاجم قرار گرفته و متغیر دوم مکان تهاجم است. با این شاخصها تهاجم را میتوان به چندین طبقه تقسیمبندی نمود که شایعترین آن عبارتند از: جرائم خشن (تهاجم وخیم و ساده، سرقت)، تجاوز جنسی، خشونت خانگی، خشونت در محل کار و شکنجه.
پیامدهای تجاوز جنسی
در این قسمت ما به بررسی پدیده تجاوز جنسی و پیامدهای آن میپردازیم. تجاوز جنسی عبارت است از اعمال زور در مورد یک قربانی ناراضی برای شرکت در یک عمل جنسی. تجاوز در موقعیتهای مختلفی بوقوع میپیوندد: هنگامی که فرد مهاجم از اعمال زور یا تهدید به آن برای کنترل یا مسلط شدن بر قربانی استفاده میکند. گرفتن فرد و برقراری رابطه جنسی در حالیکه وی به برقراری این رابطه نه گفته است، هنگامی که قربانی زیر سن قانونی برای اعلام رضایت برای برقراری رابطه جنسی است و نیز هنگامی که قربانی توانایی تصمیمگیری منطقی درباره تمایلش به برقراری رابطه جنسی را به دلیل مسمومیت یا اختلال روانی ندارد، این عمل تجاوز جنسی محسوب میشود. اگر مردی با دختری که به دلیل نوشیدن زیاد الکل از هوش رفته رابطه جنسی برقرار کند، عمل وی تجاوز محسوب میشود. قربانیان تجاوز میتوانند از هر سنی بوده و این عمل میتواند در هر مکانی از جمله محل کار، خیابان و حتی در منزل قربانی اتفاق بیفتد. هرچند زنان معمولا قربانی تجاوز و تهاجم جنسی هستند اما تخمین زده میشود که بیش از ۱۰٪ قربانیان مرد میباشند. اغلب صاحبنظران معتقدند که مردان کمتر از زنان تجاوز را گزارش میکنند. با این همه زنان جوان چهار برابر بیشتر از سایر گروهها قربانی تهاجم جنسی میشوند.
بطور کلی تجاوز جرمی مربوط به قدرت و پرخاشگری محسوب میشود نه مسائل جنسی. متجاوزین مرد را میتوان به چند گروه مجزا طبقهبندی کرد: ۱)آزارگران جنسی که از درد کشیدن قربانیانشان تحریک میشوند، ۲)شکارچیان بهرهکش که بطور تکانشی از قربانی بعنوان وسیلهای برای ارضای خود استفاده می کنند، ۳)مردان بیکفایت که معتقدند هیچ زنی داوطلبانه با آنان همبستر نخواهد شد و مدام در تخیلات جنسی غرق هستند و ۴)مردهایی که تجاوز آنها در واقع جابجایی خشم و غضب آنهاست. متجاوزین معمولا با قربانیان دوست یا آشنا هستند. هفت درصد تمام موارد تجاوز به وسیله بستگان نزدیک صورت میگیرد و در ده درصد تجاوزها مهاجم بیش از یک نفر است. تجاوز اغلب با جرائم دیگری همراه است. متجاوزین همواره قربانیان خود را با مشت، چاقو یا اسلحه گرم تهدید میکنند و اغلب به شیوههای غیرجنسی نیز به آنان آسیب میرسانند. قربانیان ممکن است کتک بخورند، مجروح شده و یا کشته شوند. انجام این جرم متجاوز را قادر میسازد پرخاشگریش را تخلیه کرده و خود را قدرتمند احساس کند. قربانی اغلب نسبت به متجاوز جثه کوچکتری داشته و به عنوان یک شئ مورد استفاده قرار میگیرد.
واکنشهای بازماندگان تجاوز جنسی
بازماندگان خشونت جنسی واکنشهای مختلفی نشان میدهند. شدت آثار بسته به فرد متفاوت است. با اینحال مطالعات متعدد نشان دادهاند در بسیاری از افرادی که خشونت را تجربه کردهاند سلامت روانی و جسمی افت میکند. شایعترین آثار گزارش شده پس از تهاجم جنسی در زنان، اختلال استرس پس از سانحه، اختلالات خلقی، سؤمصرف مواد، اختلالات خوردن و اختلالات جنسی است. یکی از قویترین عوامل محافظتی در تخفیف بروز اختلال استرس پس از سانحه حمایت اجتماعی است. فقدان حمایت اجتماعی و ادراک رفتار تبعیضآمیز میتواند کاملا برای فرد بازمانده مضر بوده و منجر به علائم اختلال استرس پس از سانحه شود.
سندرم آسیب تجاوز، آسیبی روانشناختی است که توسط قربانی تجاوز جنسی تجربه شده که شامل آشفتگی در جنبههای فیزیکی، هیجانی، شناختی و رفتار میانفردی میشود و معمولا توسط اکثر قربانیان تجاوز بلافاصله و تا ماهها یا سالها پس از سانحه تجربه میشود. در حالیکه بیشتر مطالعات در این زمینه بر زنان بازمانده از آسیب جنسی صورت گرفته، مردانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند نیز علائم سندرم آسیب تجاوز را نشان میدهند. علائم سندرم آسیب تجاوز مشابه علائم اختلال استرس پس از سانحه است اما آسیبی که در آن اتفاق افتاده طولانیمدت و جدیتر است.
سه مرحله از آسیب روانشناختی مرتبط با تجاوز جنسی
در این سندرم بازمانده تجاوز جنسی سه مرحله از آسیب روانشناختی را تجربه میکند: مرحله حاد، مرحله تنظیم بیرونی و مرحله عادیسازی مجدد. در مرحله حاد که در روزها یا هفتههای پس از تجاوز اتفاق میافتد، بازمانده ممکن است یکی از سه پاسخ ذیل را نشان دهد: ابرازی (ممکن است آشفته و به شدت هیجانی باشد و دورههای گریه و حملات اضطرابی داشته باشد)، کنترل شده (ممکن است فاقد هیجان بوده و طوری وانمود کند که انگار اتفاق خاصی نیفتاده و همه چیز خوب است) یا شوکه شده/ناباوری (ممکن است دچار حس شدید تخریب بوده و مشکلاتی در تمرکز، تصمیمگیری یا انجام کارهای روزمره داشته باشد. همچنین ممکن است سانحه حمله را بخوبی بیاد نیاورد). تمام بازماندگان تجاوز جنسی هیجانات خود را بروز نمیدهند. برخی ممکن است آرام بوده و متأثر بنظر نیایند. رفتارهایی که در مرحله حاد به چشم میخورد شامل کاهش هوشیاری، بیحسی، کارکرد کند حسی، عاطفهای و حافظهای، افکار با محتوای سازمان نایافته، استفراغ، تهوع، اضطراب فلجکننده، لرزش درونی، وسواس تمیز کردن یا شستشوی خود، هیستری، گیجی و گریستن، سردرگمی و حساسیت مفرط به واکنشهای دیگران میباشد. در مرحله تنظیم بیرونی بازماندگان به زندگی نرمال باز میگردند اما همچنان در درون خود از آشفتگی عمیقی رنج میبرند که میتواند خود را به طرق مختلف نشان دهد. این مرحله میتواند از چندین ماه تا سالها پس از تجاوز ادامه داشته باشد.
طبق شبکه ملی تجاوز جنسی و زنای با محارم آمریکا، پنج مکانیسم مقابلهای مربوط به این مرحله از این قرار است: کمانگاری (همه چیز خوب است)، نمایشی (نمیتواند از صحبت درباره حمله دست بردارد)، سرکوب (از بحث درباره تجاوز امتناع میورزد)، توضیح (آنچه اتفاق افتاده را تحلیل میکند) و جنگیدن (به خانه یا شهر جدید نقل مکان کرده، ظاهرش را تغییر میدهد). علائم زیادی در این مرحله امکان وقوع دارد که یکی از آنها اشکال در فعالیت جنسی طبیعی بصورت بازداری و یا فلشبک به هنگام رابطه جنسی است. برخی به سمت حمایت گرفتن از خانواده یا تغییر فلسفه زندگی رفته و برخی نیز به آسیب رساندن به خود، مصرف الکل و مواد مخدر روی میآورند. یکی از مکانیزمهای دفاعی روانی بازماندگان تجاوز بوجود آمدن فوبیاها و ترسهاست که مرتبط با شرایطیست که تجاوز در آن اتفاق افتاده است. در مرحله عادیسازی مجدد بازمانده به مکانیزمهایی که در مرحله تنظیم بیرونی استفاده میکرده آگاه شده و شروع به یکپارچهسازی سانحه تجاوز با سایر جنبههای زندگیش میکند. هیجانات منفی همچون احساس گناه و شرم در این مرحله حل میشوند و قربانی دیگر خود را برای رخ دادن سانحه تجاوز جنسی سرزنش نمیکند. انجام رواندرمانی میتواند روند انتقال بازمانده به این مرحله را تسریع کند. بازماندگان تجاوز نیاز به حمایت و پذیرش غیرمشروط اطرافیان و جامعه داشته و روحیه حساسی دارند. آنها نیاز به مراقبت شدن دارند مانند کودکی که زمین خورده و به گرفتن دستی قابل اعتماد برای برخاستن نیاز دارد.