کاربرگ های درمان فراشناختی برای اختلال هیجانی

دکتر شهرام محمدخانی دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی
مفهوم فراشناخت در درمان فراشناختی اختلال هیجانی
واژهی «فراشناخت» که نخستین بار توسط فلاول (۱۹۷۹) به کار برده شد، به فرایند «تفکّر دربارهی تفکّر» و دانش در مورد اینکه «چه میدانیم» و «چه نمیدانیم» اطلاق میشود. مطالعهی فراشناخت در ابتدا در حیطهی روانشناسی رشد آغاز شد و به دنبال آن به حوزههای دیگر، از جمله روانشناسی حافظه، پیری و همچنین روانشناسی عصبشناختی گسترش یافت (ولز و متیوز، ۱۹۹۴؛ ولز، ۱۹۹۵؛ فلاول، ۱۹۷۹). اخیراً فراشناخت بهعنوان پایه و اساس بسیاری از مشکلات روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است (ولز و متیوز، ۱۹۹۴). فراشناخت یک مفهوم چندوجهی است که شامل دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل میکنند(فلاول، ۱۹۷۹؛ ولز، ۱۹۹۵). فراشناخت را میتوان به سه حیطهی دانش فراشناختی، تجربههای فراشناختی و راهبردهای فراشناختی تقسیم کرد.
انواع فراشناخت
دانش فراشناختی به باورها و نظریاتی اطلاق میشود که افراد در مورد تفکّرشان دارند، مانند باورهای فرد در مورد کارایی حافظه یا قدرت تمرکز خود. نمونههایی از باورهای فراشناختی از این قرارند: «نگرانی میتواند موجب حملهی قلبی شود»، «اگر بر خطر متمرکز شوم، از آسیب احتمالی مصون خواهم بود»، «ناتوانی در کنترل افکارم، نشانهی ضعف من است»، «حافظهی ضعیفی دارم».
تجربهی فراشناختی به ارزیابیها و احساسات خاصی اطلاق میشود که افراد دربارهی حالت ذهنیشان دارند. نگرانی در مورد نگرانی که خصیصهی بارز اختلال اضطراب فراگیر است، مثالی از تجربهی فراشناختی است. علاوه بر این، تجربهی فراشناختی، احساسات ذهنی را نیز در برمیگیرد. پدیدهی «اثر نوک زبان بودن» یک احساس فراشناختی متداول است که در آن افراد حس میکنند اطلاعات خاصی در حافظهی آنها ذخیره شده است، هرچند در حال حاضر قادر به بازیابی آن نباشند. احساس دانستن یعنی «میدانم که میدانم» نمونهی دیگری از تجربهی فراشناختی است.
راهبردهای فراشناختی پاسخهایی هستند که افراد برای کنترل و تغییر تفکّر خود و تنظیم هیجانی و شناختی به کار میگیرند. برای مثال فردی ممکن است برای حفظ آمادگی خود، توجّهاش را بر تهدید متمرکز سازد (پایش تهدید، افکار ناراحتکنندهی خود را سرکوب نماید (سرکوب فکر)، یا به تفکّر مداوم دربارهی برخی مسائل بپردازد (نشخوار فکری).
درمان فراشناختی
درمان فراشناختی اختلال هیجانی پیشرفت جدیدی در درک علل مشکلات بهداشت روانی و درمان آنها است. این رویکرد که بر اساس نظریهی بنیادی «کارکرد اجرایی خود نظمبخش» (ولز و متیوز، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶؛ ولز، ۲۰۰۰) استوار است، ابتدا در مورد اختلال اضطراب فراگیر به کار برده شد و بعد بهعنوان یک رویکرد درمانی کلی گسترش یافت. اصطلاح کارکردهای اجرایی، سازهی شناختی سطح بالایی است که به مجموعهی وسیعی از فرایندهای فراشناختی آگاهانه از قبیل برنامهریزی، جستجوی نظامدار، کنترل تکانه، خودتنظیمی رفتار هدفمند، بهکارگیری راهبردهای انعطافپذیر، توجه انتخابی، کنترل توجّهی و ارزیابی خود اطلاق میشود (لتو و همکاران، ۲۰۰۳).
بر اساس درمان فراشناختی اختلال هیجانی انتخاب راهبرد، تحت تأثیر باورهای فراشناختی فرد دربارهی ضرورت و پیامد راهبرد انتخابی است، بااینحال، همهی این راهبردها بر آستانهی توجّهی فرد برای شناسایی اطلاعات مغایر با باورهای غلط تأثیر منفی میگذارد. علاوه بر این، با توجه به اینکه «کارکرد اجرایی خود نظمبخش» دارای فعالیت ارادی و هشیارانه است، فعّال شدن این الگو «منابع توجّهی» فرد را مصرف نموده و مانع از جذب اطلاعات مناسب و نفیکنندهی باورهای غلط شده و بهاینترتیب موجب تداوم هیجانهای منفی میشوند (پوردون و کلارک، ۱۹۹۹).
درمان فراشناختی اختلال هیجانی از لحاظ تأکید بر نقش ناکارآمدی یا سوگیری تفکّر در ایجاد و تداوم اختلالهای هیجانی، در زمرهی رویکردهای شناختی- رفتاری قرار میگیرد. امّا از لحاظ بنیانهای نظری و مفهومی، ارائهی مدلهای ویژهی هر اختلال، تأکید بر فرایندها و دانش فراشناختی و بسیاری از فنون مورداستفاده، با درمانهای شناختی سنّتی تفاوتهای عمدهای دارد. باورهایی که در درمان فراشناختی حائز اهمیت هستند، شناختهای معمولی و متعارف (مانند افکار خودآیند منفی) مورد توجّه درمانهای شناختی- رفتاری نیستند، بلکه باورهای فرد دربارهی تفکّر خود، یعنی باورهای فراشناختی هستند.
نظریه فراشناختی
نظریهی فراشناختی بر این اصل استوار است که برخلاف شباهتهای بنیادی در مکانیسمهای آسیبشناختی اختلالهای روانشناختی مختلف، هر اختلال محتوای خاص خود را در سطوح شناختی و فراشناختی دارد. برای مثال، اختلال اضطراب فراگیر، شامل باورهای منفی دربارهی کنترلناپذیری و خطر نگرانی است. درحالیکه اختلال وسواس فکری و عملی، شامل باورهای فراشناختی منفی دربارهی معنی و قدرت افکار مزاحم است.
یکی از ویژگیهای اختلالهای روانشناختی نظیر اضطراب یا افسردگی آن است که تفکّر دچار سوگیری شده و کنترل آن دشوار میشود و همین امر موجب بدتر شدن و تداوم ناراحتی هیجانی میشود. اکثر بیماران گزارش مینمایند که احساس میکنند کنترلی بر افکار و رفتارشان ندارند. یک خصیصهی مهم دیگر اختلالهای روانشناختی آن است که الگوهای تفکّر و توجّه شخص بر خود و موضوعات تهدیدکننده متمرکز میشود. درمان فراشناختی بر تغییر این الگوهای تفکّر تأکید میکند و آن را بسیار مهم میداند.
درمان فراشناختی اختلال هیجانی این الگوهای تفکّر و توجّه را «سندرم شناختی- توجّهی» مینامد. سندرم شناختی- توجّهی، شامل مجموعهای از فرایندها و فعالیتهای شناختی و توجّهی است که بیشتر بهصورت پردازش مفهومی مداوم به شکل نگرانی، نشخوار فکری، پایش تهدید، تمرکز بر خطر، سرکوب افکار و رفتارهایی مانند اجتناب رفتاری، شناختی و هیجانی است که فرد برای مقابله با ناهماهنگی ادراکشده و تنظیم هیجانهای منفی ناشی از آن انجام میدهد که در درازمدت نتیجهی معکوس دارد و منجر به تداوم اختلال هیجانی میشود (ولز، ۲۰۰۳). بر اساس مدل فراشناختی، سندرم شناختی- توجّهی توسط باورهای فراشناختی کنترل میشود و در همهی اختلالهای هیجانی قابلشناسایی است ولی شکل آن فرق میکند. مثلاً بیماری که معتقد است «اگر دربارهی علائم خود نگران باشم، چیزهای مهم را نادیده نخواهم گرفت» به نگران شدن دربارهی مسائل خود میپردازد؛ بنابراین سندرم شناختی- توجّهی، منعکسکنندهی نحوهی پاسخدهی فرد به تجربهی افکار خاص است و چون باعث تداوم مشکل میشود، باید حذفشده و با روشهای سالمتر جایگزین شود.
درمان فراشناختی اختلال هیجانی رویکرد نوظهوری است که درنتیجهی مدلسازی و فرضیهآزمایی نظامدار به وجود آمده و به فنون مختلفی منجر شده است که اثربخشی آنها در مطالعات علمی نشان داده شده است. این رویکرد در درک و درمان اختلالهایی مانند اختلال اضطراب فراگیر (ولز، ولفورد، کینگ، پاپاجورجیو، ویسلی و مندل، ۲۰۰۸)، استرس پس از آسیب (ولز و سمبی،۲۰۰۴؛ ولز، ولفورد و همکاران، ۲۰۰۸)، اختلال وسواس فکری و عملی (فیشر و ولز، ۲۰۰۸)، اضطراب اجتماعی (ولز و پاپاجورجیو، ۲۰۰۱؛ کلارک و ولز، ۱۹۹۵) و افسردگی (ولز، فیشر و همکاران، ۲۰۰۸) بسیار موثّر بوده است.
ویژگیهای منحصربهفرد رویکرد فراشناختی مانند تأکید آن بر حضور ذهن و آگاهی لحظهبهلحظه از رخدادهای درونی، بدون درگیر شدن در آنها که متأثر از فلسفهی شرق است، در کنار تأکید بر فرایند تفکّر دربارهی تفکّر و عناصری مانند فرا آگاهی و فرا باور، با بسیاری از مفاهیم مورد تأکید در فرهنگ و ادبیات ایران سنخیت دارد و این موضوع میتواند اجرای فنون برآمده از این رویکرد را در مورد مراجعان ایرانی آسانتر سازد.