طرحواره درمانی برای زوج ها
طرحواره درمانی برای زوج : امروزه دستیابی بـه جنبههای چندگانـه روابـط رمانتیـک زوجی به چالش مهمی برای تحقیقات تبدیل شده است. در بسـیاری از زوجـین احساسـات مثبت اولیه در گذر زمان کاهش مییابد و سطح متوسط رضایت رابطه در هـر سـال، حـداقل در طـی ده سـال اول، کـاهش بیشـتری مییابد. در حالی که میزان ازدواج در کشورهای غربی از دهه ۱۹۷۰ کاهش یافته است، میزان طلاق و جدایی افزایش یافته است. بر اساس نتایج این مطالعات ۲۰ درصد زوج ها مشکلات زناشویی دارند. نیمی از ازدواجها در آمریکا به طلاق منجر میشود، ۱۰ تا ۱۵ درصد در ۴ سال اول جدا میشوند و ۷۰ درصد ازدواجها یک دهه تداوم پیدا میکند.
عوامل متعددی، روابط زناشویی بین زوج ها را در گذر زمان تهدید میکند و سبب فرسایش عشق و صمیمیت در بین همسران و در نتیجه دلزدگی در آنها میگردد که ارتباطی به طول مدت ازدواج زوج ها ندارد. تغییرات فرهنگی قابل ملاحظهای که در نیم قرن اخیر به وجود آمده است، تأثیرات زیادی بر ازدواج و انتظارات و تجارب افرادی که ازدواج میکنند، گذاشته است. اصلاحات در قانون طلاق، نگرشهای آزادیخواهانه به روابط جنسی، گسترش استفاده از روشهای جلوگیری از بارداری و استقلال اقتصادی زنان که در انگیزه زنان نسبت به ازدواج تاثیر گذاشته است، از جمله این تغییرات هستند. برای بسیاری از زوجین امروزه هدف از ازدواج به دست آوردن صمیمیت، حمایت عاطفی و داشتن یک همدم است. بسیاری از آنها برای به دست آوردن یک زمینه تسهیل گر جهت رشد شخصی ازدواج میکنند. از طرف دیگر با در نظر گرفتن محدودیتهای ذاتی پیوندهای زوجی، این تغییر شکل در انتظارات باعث شده که امروزه، آنچه پایان دهنده ازدواجهاست به جای مرگ، طلاق باشد. تغییر انتظارات نه تنها در خود ازدواج بلکه در شکل پایداری آن هم به وجود آمده است، به همین دلیل گرایش عمومی بهسلامت ازدواج هم بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. مشکلات زناشویی همگام با تغییرات در جامعه تغییر شکل پیدا کردهاند: عدم درگیری هیجانی زوجین با یکدیگر، کمرنگ شدن تعهدات زناشویی، درگیری بر سر قدرت، مشکلات حل مسئله و ارتباطی، حسادت و روابط فرا زناشویی، ارزشها و تعارضات مربوط به نقش زوجین، نارضایتی جنسی و سوءاستفاده و خشونت.
ریشه این مشکلات و چالشها چیست؟ چه عواملی باعث میشود زوج ها ی جوان بعد از مدتی درگیر تعارضات شدید و به دنبال آن مشکلات عاطفی و جنسی میشوند و از هم فاصله می گیرند؟
رویکرد طرحواره درمانی برای زوج استدلال میکند که هر کسی با رویکرد و راهبردهای خاصی وارد رابطه میشود. این تفاوتها گاهی ممکن است منجر به بروز تعارض نیز شود اما در کل میتوان گفت که به ارتقای سطح عملکرد زوجین کمک میکند. تا زمانی که این تفاوتها در سطح متعادلی نگه داشته شوند، تأثیر مثبتی بر رابطه دو نفر داشته و فرزندان نیز این امکان را دارند که از طیف گستردهتری از تجارب والدینشان بهره ببرند. با این وجود، تأثیرات عاطفی بر جای مانده از زندگی گذشته فرد، میتوانند مشکلاتی به وجود آورند. آسیبهای عاطفی که در اوایل زندگی فرد در دوران کودکی در او شکل میگیرند، میتوانند تا آخر عمر با او بمانند و زندگی او را تحت الشعاع قرار دهند. فرد ممکن است از وجود چنین آسیب هایی آگاه یا ناآگاه باشد.
بر اساس دیدگاه طرحواره درمانی بیشتر اختلافات و کشمکش های زوج ها از ابعاد منفی شخصیت هر کدام از طرفین ناشی میشود. در واقع تأثیرگذاری عمیق اختلالات شخصیت، در زوج درمانی مقوله ای آشکار و پذیرفته شده است. تحقیقات نشان دادهاند که چنین صفاتی در بین افراد بسیار شایع است. تنها ۲۳ درصد از جمعیت جهان نسبتاً از وجود چنین اختلالاتی عاری هستند، بیش از ۷۰ درصد مردم «به درجاتی از اختلالات شخصیت مبتلا هستند. تأثیرگذاری ویژگیهای شخصیتی بر شکلگیری مسائل و مشکلات بین زوج ها امری محتمل و منطقی به نظر میرسد. ما اغلب جذب شخصیت ظاهری یک فرد میشویم اما با شخصیت ذاتی و درونی او زندگی میکنیم. اگر در فردی مشکلات شخصیتی بلندمدت وجود داشته باشد که در واقع دلیلی بر آسیب پذیری شخصیت او است، بدون شک در روابط این فرد با شریک زندگیاش مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
بعد از چندین دهه تلاش و تکاپوی علمی در عرصه زوج درمانی، امروزه پژوهشگران معتقدند که زوج درمانی، نیاز به حرکتی فراتر از درمانهای موجـود، در جهـت بررسـی رویکردهـای درمانی یکپارچـهنگر دارد. هرچند فرا تحلیلها تائید میکنند که درمانهای مختلف برای آشفتگی زوجی از نظر آماری و بـالینی پیامـدهای معناداری ایجاد میکنند، اما یافتههای پژوهشی دیگـری نشـان میدهند که درصد زیادی از زوجین از این نوع درمان ها بهره نمیبرند یا مدتی پـس از دریافت درمانهای رایـج بـدتر میشوند. بهگونهای که تنهـا در ۵۰ درصد زوجین درمان شـده، هـر دو شـریک بهبـود معنـاداری در رضایت از رابطه نشان میدهند و ۳۰ تا ۶۰ درصد زوجین درمان شده تباهی معناداری در دو سال یا بیشتر بعد از پایـان درمـان نشان میدهند. چنین یافتههایی از ضرورت و فایده مندی رویکردهای یکپارچه بـه زوجدرمانی حمایت میکنند که در آن زوجین ممکن است از یک راهبرد درمـانی کـه بر اساس نوآوریهای مفهومی و فنی مدلهای نظری مختلف مرتبط با مشـکلات گوناگون زوجی طراحی میشود، بیشـتر سـود ببرنـد.
زوجهای دارای اختلالات شخصیتی، به سبب روابط ناپایدار و تفکرات ناکارآمدی که دارند، درمانگران را با بیشترین و بزرگترین چالش روبهرو میکنند. این وضعیتهای چالشبرانگیز شامل بی ثباتی هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، کناره گیری افراد اسکیزویید، خودمحوری فرد خودشیفته و «جنون اخلاقی» افراد روانپریش است. رویکرد طرحواره درمانی با هدف درمان افرادی با چنین مشکلات جدی، از طریق مداخلههای قدرتمندی مانند باز والدینی و الگوشکنی رفتاری و تکنیکهای تجربی و شناختی دیگر طراحی شده است.
طرحواره درمانی یا درمان مبتنی بر طرحواره یک درمان ابتکاری و تلفیقی است که توسط یانگ و همکاران (۱۹۹۹ و ۱۹۹۰)، بر اساس درمانها و مفهومهای سنتی درمان شناختی رفتاری پیریزی شده است. این روش درمانی، مؤلفههایی از رویکردهای مختلف از جمله نظریۀ شناختی رفتاری، دلبستگی، روابط موضوعی، ساختارگرایی، گشتالت درمانی و روان تحلیلی را در برگرفته است. طرحواره درمانی این مؤلفهها را در قالب یک مدل مفهومی و درمانی با یکدیگر یکپارچه ساخته است. این روش به منظور درمان اختلالات روانی مزمن که در برابر درمانهای متعارف مقاوم هستند، طراحی شده است. هدف این روش، درمان مشکلاتی است که ریشه عمیق در دوران رشد کودکی و نوجوانی دارند. مدل طرحواره درمانی، علاوه بر بینش به تغییر شناختی، هیجانی، بین فردی و رفتاری نیز اهمیت میدهد. هدف درمان این است که بیماران بهجای سبکهای مقابلهای ناسازگار، از سبکهای مقابلهای سازگارتر استفاده کنند تا از این طریق بتوانند نیازهای هیجانی اساسی خود را ارضا کنند. درمانگران در قالب مرزهای رابطه درمانی، تلاش میکنند نیازهای ناکامل بیمار را ارضا کنند. بدین منظور بر نقش عواطف در فرایند تغییر، بهکارگیری تکنیکهای تجربی، دلبستگیهای اولیه و رفتارهای بین فردی تأکید میشود.
یکی از نقاط قوت روش طرحواره درمانی برای زوج خاستگاه این روش است که به درمان شناختی مربوط میشود و به همین دلیل از مزیت وضوح مفهومی و سهولت درک برخوردار است. این روش درمانی ابعادی فراتر از حرف زدن شامل قوه ادراک غیرکلامی (تخیل) و تکنیکهای تجسمی را در برمی گیرد. این رویکرد بیشتر بر ابعاد عاطفی فرد متمرکز بوده و به جستجوی ریشههای مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی و نوجوانی او اهمیت ویژهای میدهد.
امروز شواهد بسیاری مبنی بر اثرگذاری این روش درمانی برای افراد، بهویژه در برنامه های درمانی گروهی وجود دارد. بررسیهای اخیر نشان میدهد که طرحواره درمانی در مقایسه با سایر رویکردها مؤثرتر عمل میکند. این رویکرد قابلیت آن را دارد تا به مشکلاتی که توسط رویکردهای شناختی نادیده گرفته میشوند، مانند الگوهای ناکارآمد در روابط نزدیک و تغییر خاطرات مشکلآفرین دوران کودکی بپردازد.
رویکرد طرحواره درمانی جایگاه خود را بهعنوان یک شیوهی درمانی مبتنی بر عملکرد برای درمان مشکلسازترین مسائل درمانی تثبیت کرده است. طرحواره درمانی دربردارندهی مفاهیم آسان و قابلدرکی مانند طرحوارهها و ذهنیتها است که به تجارب گذشتهی زوجین معنا و مفهوم میبخشند، زوجین را آگاه و هوشیار میکنند و راه را برای آنها باز میکنند تا آزادانه در مورد راههایی که از طریق آنها هر دو پیوند عمیقتری با هم احساس میکنند، حرف بزنند. این مفاهیم این امکان را برای درمانگر و زوجین ایجاد میکنند تا در مورد آنچه در دنیای درونی افراد در جریان است، تبادل نظر کنند و توضیحات کلامی در مورد آنچه افراد تجربه میکنند، شامل احساسات جسمی، احساسات متنوع، افکار و عقاید، ارزشها و بسیاری موارد دیگر ارائه میکنند. وقتی فرد در مورد خاستگاه الگوهای ناکارآمد خود آگاهی پیدا میکند، زندگی و رابطه برای او معنای تازهای پیدا میکند. حتی بهتر از آن، این است که فرآیندی که بهطور متقابل بر هر دو نفر اِعمال میشود، بهتدریج ابزارهای تأثیرگذاری را در اختیار زوجین قرار میدهد تا بتوانند تعاملات منفی و الگوهای شخصیتی نامناسب خود را کنار بگذارند.
طرحواره درمانی برای زوج با هدف به کارگیری مداخله های مشابه برای درمان مشکلات موجود در روابط زوج ها طراحی شده است. طرحواره درمانی برای زوج ها نهتنها افراد را آموزش میدهد تا به ذهنیت بزرگسال سالم روی بیاورند بلکه آنها را تشویق میکند تا از ظرفیت بزرگسال سالم خود، بخشی را به همسر خود نیز «عاریه بدهند». اینکار به طرف مقابل کمک میکند تا راهی برای رهایی از تلههای زندگی مشترکشان بیابد. در این مسیر، گام اول خاتمه دادن به نبرد بین ذهنیتها (یا طرحوارهها) است. از بین دو نفر، فردی که زودتر متوجه شود که وارد مراحل اولیهی یک نبرد ذهنیت با هم شدهاند، میتواند با علائمی به همسر خود اطلاع بدهد، چرخه را متوقف کند و برای پیشگیری از ادامهی مشاجره پیشنهاد بدهد که بهطور موقت به اتاقهای جداگانهای بروند. بهاینترتیب، بزرگسال سالم، حتی اگر تنها محدود به یکی از دو نفر باشد، میتواند از مشاجرات و اختلافات غیرضروری جلوگیری کند.
در طرحواره درمانی برای زوج ، گذشته افراد نادیده گرفته نمیشود. در این رویکرد طیفی از تکنیکهای تجربی قدرتمند، به منظور برچیدن «حصار» ضعفهای هیجانی فرد درگذشته، تجربههای آسیبزا و الگوهای رفتاری او مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال، رفتارهای افراطی مانند بیشازحد کنترلگر بودن یا بیشازحد بینظم و آشفته بودن را در نظر بگیرید. هر دوی این رفتارها ریشه در کودکی فرد دارند. چنین رفتارهایی ممکن است در چارچوب یک خانواده ناکارآمد و ازهمگسسته چندان زننده نبوده باشند، اما در روابط دوران بزرگسالی فرد، برای او مشکلساز خواهند شد.
توما، سی. ناتان و مککی، دین. (۲۰۱۵). پرداختن به هـیــجــان در درمـان شنـاخـتـی- رفـتـاری: تکنیکهایی برای بالینگران. (ترجمه دکتر شهرام محمدخانی، امیر اعتمادی، مالک بسطامی، محمد خالقی، زهرا گلی و الیاس اکبری، ۱۳۹۵). انتشارات ارجمند.
سیاروچی، جوزف؛ بی لی، آن. (۲۰۰۸). یکپارچهسازی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. (ترجمه دکتر شهرام محمدخانی و حامد عبدالله پور، ۱۳۹۶). انتشارات ابنسینا.
مک کی و همکاران. (۲۰۰۶). مهارتهای زندگی زناشویی. ترجمه شهرام محمدخانی، قدرت عابدی (۱۳۹۶). تهران انتشارات ابنسینا.
هافمن، استفان. (۲۰۱۶). هیجان در درمان: از علم تا عمل. (ترجمه دکتر شهرام محمدخانی و محمد خالقی، ۱۳۹۶). انتشارات ابنسینا.